دست خدا را در ۹ دی دیدیم
به گزارش خبرگزاری فارس، آنچه که در ادامه میخوانید، متن کاملی است از بیانات و نظرات مقام معظم رهبری که طی دو سال گذشته درباره " 9 دی" بیان شدهاند.
معظمله که در بیانات اخیر خود در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت حماسه 9 دی تصریح فرمودند فتنه یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت؛ همواره راجع به 9 دی تأکیدات مهمی را بیان کردهاند که نصبالعین قرار دادن آنها برای تمام خواص و عموم مردم میتواند روشنی بخش راه آینده کشور و اسلام ناب باشد.
در حقیقت، 9 دی آنطور که در کلام رهبر فرزانه ما تبلور یافته، نمادی از بصیرت، دشمنشناسی و حضور در عرصه مجاهدانه توسط مردم مسلمان ایران است.
***
در تاریخ ماندگار شد
روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصهى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز میکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مىبیند. این کارها کارهائى نیست که با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
_ بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388
مجاهدت به نفع انسان
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ى امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونى فوقالعاده ى مردم حرکت عظیمى بود - از همین قبیل است، و قضایاى گوناگونى که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد.
_ بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388
حجت بر همه تمام شد
یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوششان میخورد یا با چشمشان مىبینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بینند روز عاشورا چگونه یک عدهاى حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک میکنند، دلهاشان به درد مىآید، سینههاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى میخواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویهاى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم - مى بینم همین طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همهى وجود، با همهى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عدهاى دشمنى میکنند، یک عدهاى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثتکنندگان پشتیبانى میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بىگناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.
مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مىبینند؛ مىبینند مردم در چه جهتى دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبهى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوهى مجریه، مسئولین قوهى مقننه، مسئولین قوهى قضائیه، دستگاههاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنهاند و چه میخواهند. دستگاهها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینهى ادارهى کشور.
_ بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388
راه انقلاب این است
بدخواهانى که سى سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کارى توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کارى نمیتوانستند بکنند. اگر آمریکائىها و انگلیسىها و صهیونیستها میتوانستند نیرو وارد خیابانهاى تهران بکنند، یقین بدانید میکردند. اگر برایشان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که میخواهند، هدایت کنند، میکردند. منتها میدانستند که این کار به ضررشان تمام میشود. تنها کارى که میتوانستند بکنند، این بود که در صحنهى تبلیغات، در صحنهى سیاست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤساى جمهور کشورهاى مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانى و خرابکارانى را که با آتش زدن میخواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومى دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.
قوىترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و بیست و دوى بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یکپارچگى ملت آشکار شد. همهى کسانى که در عرصهى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوى بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازهاى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینهى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.
_ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 01/01/1389
لحظهی نیازها
شوراى شما بحمدالله این خصوصیت را داشته است. دلائل زیادى هم براى این هست؛ آخرىاش همین نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از این - 23 تیر است که اشاره فرمودند؛ آن روز هم نیاز لحظهها بود؛ این یک کار متعارف و معمولى نبود. راهپیمائى مردم در بیست و دوى بهمن با همهى عظمتى که دارد - که حالا عرض خواهم کرد - یک کار متعارف است، یک کار روانشده است، شناختهشده است، متوقع است که انجام بگیرد و انجام میگیرد؛ اما بیست و سهى تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ اهمیت داشت که این مجموعه بداند و بفهمد که این کار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. کار نهم دى ماهِ امسال هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظهى مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کارى را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبلیغات این خصوصیت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دههى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف که قلههائى را در تاریخ ما به وجود آورد. یکى از این قلههاى فراموش نشدنى، همین نهم دى امسال بود.
_ بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388
یک حرکت بدون فراخوان
راز ماندگارى این انقلاب، اتکاى به ایمانهاست؛ اتکاى به خداست. لذا شما مىبینید آن روزى که تودهى عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنىاى متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنىِ جدىاى وجود دارد، بدون فراخوان حرکت میکنند مىآیند. روز نهم دى شما دیدید در این کشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثهاى پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعى میکنند راهپیمائىهاى میلیونى را بگویند چند هزار نفر آمدهاند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمىاى به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانى که سعى در کتمان حقائق دربارهى جمهورى اسلامى دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتى احساس میکنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ایستاده است، مىآیند توى میدان. این حرکتِ ایمانى است، این حرکتِ قلبى است؛ این چیزى است که انگیزهى خدائى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست ارادهى الهى است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. ارادهها مقهور ارادهى پروردگار است. وقتى حرکت خدائى شد، براى خدا شد، اخلاص در کار بود، خداى متعال اینجور دفاع میکند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا». این را دشمنان نظام اسلامى نمیفهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید میکنند، حرف میزنند، روشهاى گوناگون را به کار میگیرند، به خیال خودشان میگردند نقطه ضعف براى جمهورى اسلامى پیدا کنند؛ گاهى اسم حقوق بشر را مىآورند، گاهى اسم دموکراسى را مىآورند؛ ترفندهائى که امروز براى مردم دنیا حقیقتاً ترفندهاى مسخره است. میگویند افکار عمومى؛ اما افکار عمومى اگر این حرفها را از آمریکا و صهیونیسم باور میکرد، اینجور در دنیا، در کشورهاى مختلف، ملتهاى مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمیدادند، که مىبینید نشان میدهند. هر جا سفر میکنند، گروهى از مردم علیهشان شعار میدهند. پیداست که افکار عمومى دنیا فریب ترفندهاى اینها را نخورده است.
_ بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش جمهوری اسلامی ایران 19/11/1388
بدون علما ممکن نبود
یک مسئلهى بسیار مهم و استثنائى است؛ یکى از تمایزات نظام جمهورى اسلامى این است. مجموعهى خبرگان، مجموعهى علماى صاحبنام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همهى قضایا، بخصوص در قضیهى بسیار مهم رهبرى و انتخاب رهبرى و قضایاى مربوط به آن محسوب میشود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعى که میکنند - مثل راهپیمائى مهم بیست و دوم بهمن، که واقعاً یک پدیدهى عظیمى بود در تاریخ انقلاب در این شرائط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابانها در سراسر کشور در نهم دى - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوى مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دلهاى مردم را به حقائق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمیشد. نقش علماى دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعى و مسائل شخصى و اینها. مهمتر از همهى اینها، هدایت مردم است در مسئلهى عظیم اجتماعى و مسئلهى حکومت و مسئلهى نظام اسلامى و وظائفى که مترتب بر این هست در مقابلهى با حوادث جهانى. یقیناً اگر نقش علماى دین و راهنمایان روحانى حذف میشد و وجود نمیداشت، این انقلاب تحقق پیدا نمیکرد؛ این نظام به وجود نمىآمد و باقى نمیماند، با این همه مشکلات فراوانى که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علماى دین - که از جملهى برترین آنها، مجموعهى خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه مىبینیم.
_ بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 06/12/1388
دنیا خیره شد
شما دیدید فتنهاى به وجود آمد، کارهائى شد، تلاشهائى شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهاى غربى دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهى این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بیست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیلکردهى امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتى دارند که هر توطئهاى را دشمن علیه نظام جمهورى اسلامى زمینهچینى کند، به توفیق الهى توطئه را خنثى میکنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوى میکند، تقواست؛ آنچه ما را آسیبناپذیر میکند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامهى این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار میکند، تقواست.
_ خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) 14/03/1389
هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم
آنچه که براى ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانى که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم، من مسئولیتى ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توى خیابان راه برویم؛ در هر کارى که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهورى اسلامى؛ یعنى از اسلام، یعنى از حقوق مردم، یعنى از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من مىبینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونهى واضحش همین 9 دى بود که اشاره کردند؛ نمونههاى دیگرى هم هست؛ 22 بهمن در پیش است، دههى فجر در پیش است. مردم حضور خودشان را، آمادگى خودشان را، سرزندگى و نشاط خودشان را نشان دادهاند، باز هم نشان خواهند داد.
_ دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه 6 بهمن 6/11/1388
مشتی بر دهان فتنهگران
فتنهى سال گذشته جلوهاى از توطئهى دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابلهى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر کشور مشت محکمى به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفتهاند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانهى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدائى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همهى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشتهاند، در درجهى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولتهاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف میزنند، توطئه میکنند، گاهى شعار میدهند، گاهى اظهارات مزوّرانه میکنند، گاهى صریحاً دشمنى میکنند، گاهى در لفافه میبرند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.
وقتی عاشورا به کمک ملت آمد
حضور عظیم و خروشان مردمی در 9 دی 88 ، تجلّی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب یعنی روح دیانت حاکم بر دلهای مردم بود.
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود.
هنر اصلی امام خمینی(ره)، وارد کردن مردم به صحنه بود و در هرجایی که مردم با شجاعت، بصیرت و عمل متناسب با ایمان خود، وارد میدان شدند تمام مشکلات، و بزرگترین موانع در مقابل اراده مردم از بین میرود.
در هر نقطهی از جهان چنانچه مردم با هدف و شعار مشخص و ایمان و عمل متناسب، به عرصه بیایند هیچ عاملی قادر به مقاومت نیست و این یک نسخه کلی برای تمام ملتهاست، که امام خمینی(ره) به آن عمل کرد و ملت ایران هم با اعتماد به امام راحل عظیمالشان، آن را بصورت عملی اثبات کرد.
آن معجزهگری که همه مردم را بسیج کرده، به صحنه میآورد و با وجود همه سختیها آنان را در صحنه نگه میدارد، ایمان قلبی و دینی است چرا که بر اساس ایمان دینی، شما در هر شرایطی پیروز خواهید بود و شکست معنایی ندارد.
(با اشاره به 9 دی)، در این روز، مردم براساس وظیفه دینی خود به میدان آمدند تا نشان دهند بر خلاف تبلیغات فتنهگران، مردم ایران ضمن پایبندی به نظام جمهوری اسلامی از عزم و اراده دینی استوار برخوردارند.
این فتنه، صرفا منحصر به حضور عدهای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.
همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی(ره) فرمود خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای 9 دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.
اولاً در بزرگداشت نهم دی جنبههای شعاری غلبه پیدا نکند و ثانیاً به عمق شعارها که حرف اصلی ملت ایران بود، توجه شود.
_ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت 9 دی، 21/9/1390منبع: خبرگزاری فارس
کالبد شکافی حماسه ی بزرگ نه دی از نگاهی دیگر
تاریخ کتابی است از سرگذشت گذشتگان ، برای آیندگان ، تا درس عبرتی شود برای آنان . ولی در همین تاریخ گاه اتفاقاتی رخ می دهد که نه تنها برای آیندگان یک دانشگاه بزرگ است بلکه نقطه عطفی می شود برای آگاهی و دانستن در مورد حقیقت های تا ابد جاودان . دلم طاقتی برای مقدمه نوشتن ندارد . صاف می روم سر اصل موضوع . دو سال پیش در کشور ما ایران اتفاقی افتاد . حادثه ای عظیم ، عظیم تر از خود انقلاب تولدی دوباره برای آغاز مسیری مطمئن . اگر از پیروزی ایران در هشت سال دفاع مقدس بزرگ تر نبود کوچکتر هم نبود . اگر 22 بهمن 57 سراغاز یک مسیر روشنایی بود این مسیر خود کهکشانی بود از ستارگان بسیار که مسیر را برای همه نسل های قبل و بعد روشن می ساخت .می خواهم حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را مروری کنم . حوادثی که شاید جزئی از تاریخ شد تا عبرتی بگیریم از سرانجامش . 22 خرداد انتخابات ریاست جمهوری بود . ایران تبدیل شده بود به یک ویترین برای خود نمایی نگین مردم سالاری بر رکاب انقلاب . 85 درصد مردم به پای صندوق های رای آمدند ولی بی خبر از آن که از 24 ساعت بعد دشمن نقشه ای یک ساله برای انقلاب و تک تک مردم ایران اسلامی کشیده است .23 خرداد روبان سیاه اغتشاشات بریده شد . نابودی ارزش ها در قاموس خود نقشه ی شومی بود برای رسیدن به هدفی بسیار بلند . گروه های خود فروخته ئ منفعت طلب و بیگانه پرست مامور به انجام کار هایی شدند که شاید در صد سال گذشته کسی به یاد نداشته باشد . این افراد امنیت را از میان بردند ، حریم قانون را شکستند ، ارزش ها را به سخره گرفتند ، ولایت را رد کردند و به بهانه ی تقلب و بوسیله ی توحش نابودی انقلاب را فریاد زدند. ولی این هم مقدمه ای بود برای سرفصلی نو از دشمن شناسی . آنها نه با انقلاب کاری داشتند نه با ولایت و قانون بلکه زدن انقلاب از ریشه آن گلی بود که دشمن قصد عبور از دروازه ی ایران اسلامی را داشت .اسلام دشمن قدرتمند استکبار است . نابودی اسلام در بزرگترین و قوی ترین پایگاهش ارزوی دشمن است ، اسلامی که به ولایت مزین است . اسلامی که به ولی فقیه مسلح است اسلامی که مسلمانانی دارد بهتر از ابوذر و غفار شکستنش تضمینی است برای نابودی دیگر دشمنان ولی زهی خیال باطل .اسلام باید نابود شود و قبل از اسلام نگهبانان چنین تدین و تفکری . به راستی نگهبانان واقعی اسلام چه چیز هایی بودند که دشمن برای دریدن آن ها لحظه شماری می کرد ؟ ...امام خمینی فرمودند این محرم صفر است که اسلام را نگهداشته ....آری نهالی که امام حسین در هزار و چهارصد سال ، با خون رئوس بریده آبیاری کرد و بر بال و برگ هایش پیچید دژی مستحکم شد برای حفظ اسلام ناب محمدی (ص) و نابودی این اسلام راهی نداشت جز عبور از خون حسین (ع) . امام حسین باید یک بار دیگر بریده سر می شد تا اسلام حفظ شود ولی این بار نه در کربلا بلکه در تهران و یزیدیان سال 1388. خیمه ها یک بار دیگر سوخت تا اسلام گزندی نبیند . صدای طبل کوبی و هلهله در شهر پیچید پرچم ولایت سوخت تا یک بار دیگر اسلام بیمه شود در برابر چشم زخم شیاطین. کل یوم عاشورا یعنی حسین نگهبان اسلام است . جلو دار صف حفاظت . اگر عاشورایی هست و اسلام در خطر حسین است که جان فدا می کند برای دینش ، خیمه هایش بسوزد ، سرش جدا شود حرمش به اسارت رود ذره ای از دفاع از اسلام کوتاه نمی آید . عاشورا ، تهران عاشورایی دیگر به خود دید . یزیدیان آمدند و در نماز ظهر عاشورا خمیه سوزاندند و اسلام را مرگ دادند . بیرق یا حسین اتش زدند و خیزران به دست گرفتند . ولی کل عرض کربلا ....اگر مختار و توابین بعد از سال ها قیام کردند شیعیان حسینی قیامی کردند که دشمن امان شمشیر کشیدن به خود ندید . تهران اگر روز عاشورا ، شهر کربلا بود ولی مردمش در قیام علیه قاتلین تفکر حسینی کوفی صفت نبودند . آمدند به میدان و نشان دادند که محرم و صفر اسلام را نگهداشت و نه دی بیرق حسین را .آن روز نه دی شد . نه دی روزی بود که مردم برای اعتراض به هتک حرمت عاشورا آمدند . نه دی در تاریخ ماند برای آنان که فکر نابودی عاشورا و حسین را در سر می پرورانند .حقیقت حماسه نهم دی دو عنصر حضور گسترده مردمی و ایمان دینی مردم بود. نهم دی 88، حادثه كوچكی نبود که بخواهیم به راحتی از آن عبور کنیم . بلكه آن حركت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حركت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است ، شبیه قیام مختار بود برای نابودی دشمنانی که آن سوی مرز ها نابودی ایران و ایرانی مسلمان را چرتکه می اندازند و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حركت در سایه ی دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود.نه دی برای شخص نبود برای کسی نبود نه دی برای ایران هم نبود نه دی برای اسلام بود . نه دی برای امام حسین بود نه دی تجلی حرب لم حاربکم بود . همانگونه كه در ابتدای انقلاب، محرم به كمك این مردم آمد و امام خمینی(ره) فرمود خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای 9 دی هم، عاشورا به كمك ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق كرد. نه دی در تاریخ ماند برای انکه نشان دهیم در مسیر حسین با تفکری حسینی برای حسین آماده ی جان فدا کردنیم ...
روزی که صور بیدار باش یا حسین زده شود
به راستی نه دی چه روزی بود که این چنین ازآن یاد می شود ؟ مردم زمان حال دست به کار هایی می زنند که شاید خودشان به بزرگی و عظمت آن کمتر پی ببرند .
به عبارت دیگر به گذشت زمان است که ارزش یک عمل به درستی مشخص می شود.نهم دی ماه ۱۳۸۸ هم یکی از همین روز ها بود که مردم به خیابان ها آمدند تا از اسلام دفاع کنند . از بیرق حسینی دفاع کنند ولی به راستی این روز چه تفاوتی با دیگر روز ها داشت که مقام معظم رهبری آن را پیروزی واقعی ملت ایران دانستند؟
در روز عاشورا عده ای برای مبارزه با حماسه ی حسینی وارد خیابان ها شدند . بیرق ها و هیئت ها را به آتش کشیدند . آن روز کسی برای پس گرفتن و رای و ابطال انتخابات فریاد نمی زد . دشمن چهره ی واقعی خود را نشان داد و ثابت کرد که برای پاک کردن نام حسین (ع) آمده است . وقتی مردم غیور ایران به عمق فاجعه ی روز عاشورا پی بردند ، سوری نواخته شد که گویی همه بیدار شدند . فتنه آتشش خوابیده است و امروز نوبت هوشیاری است . اگر اختلافات سیاسی وجود دارد ، اگر با انقلاب مشکلی هست نباید حرمت شکنی شود. نباید مذهب و اعتقادات مردم با بازی های کثیف سیاسی مخدوش گردد. اگر کسی با حسین مشکل داشت با خدا مشکل داشته . کسی که با خدا مشکل دارد حرمت نگه نمی دارد .نه حرمت پیراهن عزاری حسین را و نه حرمت خون خدا را! و ملت ایران تحمل تماشا کردن بی حرمتی را ندارند. وقتی پای حسین وسط می آید، همه یک دست می شوند. نه دی فریاد بیداری ملتی بود که صبر کرده بودند در برابر بی حیایی دشمن . نه دی در تاریخ ماند زیرا هوشیاری مردم با نوای زیبای یا حسین طنین انداز شد . نوای یا حسین بیدار باشی است که بر او غفلتی استوار نمی ماند .
هوشیاری مردم با حسین گره خورد و در این عالم هرحرکتی که رنگ و بوی حسینی داشته باشد همچون حسین ماندگار می شود.
با نزدیک شدن به ظهر و انتشار خبر هتک حرمت روز عاشورا در هیأتهای مذهبی و مساجد، عزاداران حسینی به خیابانهای مرکزی تهران گسیل شدند. شمار قابل توجهی از مردم نیز در تقاطع انقلاب- فلسطین تجمع کردند.
کشفیاتی شگفت آور درباره 9 دی
مقاله ی حاضر بر آن است تا پرده از حقایقی شگفت و شباهت هایی تکان دهنده بردارد که مابینِ دو فتنه ی سال 36 هجری قمری و سال 1388 هجری شمسی برقرار است و همچنین شباهت های انکارناپذیری که مابینِ دو ضدفتنه ی محرم 61 قمری و محرم 88 شمسی وجود دارد.
نگارنده معترف است که خود از کشفِ انطباق ها و شباهت های متعدد، میانِ این دو فتنه، (و این دو ضدفتنه) غافلگیر و شگفتزده است.
مقدمه :
به باورِ این قلم، قیام 9 دی بیش از آن که نتیجه ی تصمیمِ هماهنگ و سازماندهی شده ی مردم انقلابیِ ایران باشد، ناشی از بزرگترین خطای استراتژیکی بود که حلقه ی فتنه مرتکب شد.
خطای محاسباتی و استراتژیکی که فضای دورویانه و معاویه مسلکانه ی فتنه گران را که از 22 خرداد 1388 سازماندهی شده بود در دی ماه 1388 - با حمله به عاشوراییان - بر هم زد و وجهه ی حلقه ی فتنه را از موقعیت معاویه ای خارج و به وجهه ای یزیدی بدل نمود که در نتیجه، تکلیفِ جماعتِ مردد با ایشان یکسره و موجباتِ بسیج همگانی علیه ایشان شد.
این ، همان بزرگترین اشتباه تاریخی و استراتژیکِ فتنه گران داخلی و حامیان خارجی ایشان بود که ناشی از شناخت ضعیف آنها از عمق فرهنگ عاشورا در جامعه ی ایرانی بود. بروزِ همین خطا – که لطف خدا بود - منجر به رفع غبارهای تزویر و خیزش پرشور مردم مسلمان در 9 دی گردید.
این اشتباه عبرت آموز ، بار دیگر فرموده ی مشهورِ امام راحل را اثبات نمود که « این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» .
در تبیینِ تفاوت های اساسیِِ مابین محیط های سیاسیِ «معاویه ای» و «یزیدی»، می توان به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد که فرمودند:
در زیر پرچم پيغمبر ، دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود، در زير پرچم اميرالمومنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبود. دشمن همان حرف هايي را مي زد که دوست مي زند؛ همان نماز جماعت را که در اردوگاه اميرالمومنين مي خواندند، در اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفين و نهروان- مي خواندند.
و به طریق اولی می توان دریافت که :
در زیر پرچم اباعبدالله علیه السلام - که دشمنِ جبهه ی مقابلِ ایشان، کعبه را آتش می زد و در عیان شراب می نوشید و سگ بازی و بوزینه بازی می کرد- ماهیتِ جبهه ی دشمن برای همگان معلوم بود، ماهیت جبهه ی حق و حقانیت ایشان نیز معلوم بود. اما در زير پرچم اميرالمومنين بود که - چه در جمل و چه در صفين و نهروان- تمایز ِدشمن و دوست برای افراد کم بصیرت آنچنان واضح نبود. چرا که دشمن ، خود ، مدعیِ تعهد به اصول ِحکومت اسلامی بوده و بلکه خود را صاحبِ حق حاکمیتی اسلامی و مدافعِ آن قلمداد می نمود. و به قول رهبر معظم انقلاب، هم در اردوگاه حق ، نماز جماعت برگزار می شد و هم در اردوگاه مقابل.
بنابراین ، جبهه ی اباعبدالله (واقع در محیطِ سیاسیِ یزیدی ) جبهه ای است با یک دشمنِ باطل که بطلانش، برای تمامی آحاد جامعه آشکار است. در واقع فضای صحرای کربلا ، فضایی است بی غبار ، صاف و شفاف به گونه ای که حتی چشمانِ کم سو می توانند به راحتی همه چیز را در آن رؤیت کنند.
و این همان فصل مشترکِ بسیار اساسی و مشخص است مابینِ قیام عاشورای 61 قمری و قیام عاشوراییِ 9 دی 88 که البته بزرگترین شباهت ِ این دو نیز هست. افزون بر آن ، در هر دوی این تاریخ ها فضای تزویر می شکند و دوران غبارآلودگی و ابهام خیزِیِ فتنه، پایان می یابد و بی بصیرتان و کم بصیرتان به شرایط تشخیص و تمایز می رسند.
در واقع محرم سال 36 و محرم سال 1388 هر دو یک کارکرد داشته اند و آن این که:
« هر دو ، غباراتِ فتنه را در جامعه ی اسلامی فرونشانده و فضا را شفاف نموده اند ».
جالب این جاست که در هر دوی این وقایع، آنچه که موجبِ برملا شدنِ واقعیت جبهه ی باطل گردید ّ تازشِ و یورش جنودِ جبهه ی باطل بر دوستداران و انصارِ حسین بود که بر خلافِ دورانِ معاویه ، این بار بی پرده با آل علی درافتادند و ورافتادند.
متن مقاله :
حال و پس از این مقدمه ی ضروری، به آگاهی می رساند، در تدوینِ این مقاله، برخی مطالعات جنبی، منجر به کشف شباهت هایی متعدد مابین فتنه ی امویانِ دیروز و امروز شد که بسیار عبرت انگیز و قابل تأمل می نماید. از اهالیِ حق و تحقیق ، می خواهیم در این سلسله شباهات، غور و بدان توجه فرمایند.« فاعتبروا یا اولی الابصار ».
نکته ای مقدماتی :
نگارنده معتقد است با وجود اینکه تا کنون در فضای رسانه ای کشور، فتنه ی 88 ، به جنگ صفین تشبیه شده ، اما واقعیت آن است که اصحاب رسانه با قدری کم دقتی، اصلِ فرمایش های مقام معظم رهبری را نادیده گرفته و ناخواسته با آن زاویه پیدا کرده اند چرا که ایشان در بیاناتِ پنجم مرداد 88 در تشریحِ فتنه های همان سال، با اشاره به فتنه های دوران امیرالمؤمنین علیه السلام ( در بالا ذکر شد) از سه جنگ سخن راندند: « جمل » ، صفین و نهروان
بنابراین لازم است افسرانِ جنگ نرم و رسانه های جبهه ی ولایت با یک بازنگری کلی بر تفسیر این سخنرانی ، به این نکته ی مغفول مانده توجهی ویژه نمایند که در واقع این سه جنگ ، سه حلقه از یک زنجیره ی فتنه هستند که در کنار هم و با پیوستگیِ یکپارچه به یکدیگر ، کل فضای فتنه را دورانِ حضرتش شکل داده اند.
نکته ی مهم آن است که مهم ترینِ این فتنه ها « که مبنا و دستاویزی برای امتدادِ فضای فتنه انگیزی علیه حاکم اسلامی شد » ، همان جنگ اول (جمل) است که توسط یکی از نزدیکانِ پیامبر برپا و مبنایی شد برای آشوبها و جنگ ها و آشفتگی های بعدی در طول حکومت حضرتش.
آری، این جمل است که سرآغازِ فِتَن است نه صفین و نهروان. در وافع صفین از دلِ جمل برآمد و نهروان از دلِ صفین .
و به طریقِ اولی، از خرداد 1388 تا 9 دی 1388 فتنه های ریز و درشتی روی داد که گرچه سرخط خود را از بیانیه های میرحسین می گرفت ، اما تمامی اقداماتِ 202 روز فتنه انگیزی، امتدادِ همان تحرکاتی بود که از 22 خرداد آغاز شد. ( ایجاد زمینه ها، شایعه پراکنی ها و رفتارهای تبلیغی کلامی ِ خاص در راستای ایجاد شبهه ی تقلب). در واقع 22 خرداد نیز جَملی بود که آغازگرِ تابستان و پاییز فتنه خیزِ 88 گردید. و مبنای فتنه های بعدی.
این مقاله، برای نخستین بار، از تشبیهِ مطلقِ فتنه ی 88 به صفین، سرباز زده و از مخاطبان می خواهد با نگاهی دوباره به متنِ سخنان مقام معظم رهبری در سخنرانیِ تاریخیِ مرداد 88 ، اذعان فرمایند که ایشان در ذکر اسامیِ فتنه های دورانِ حضرت امیر علیه السلام، از هر سه جنگِ جمل، صفین و نهروان، یاد می کنند و علاوه بر آن، هم به لحاظِ تاریخی و هم به لحاظ تاکیدی، در بیانِ رهبر انقلاب، جمل ، مقدم بر دو جنگِ دیگر ذکر می شود. همان گونه که به لحاظ تاریخی نیز مقدم و آغازگر و عامل اصلی بوده است.
به نظر می رسد، آنچه که موجبِ بروزِ انحراف ناخواسته در تفسیرِ سخنان مقام معظم رهبری در رسانه های خط ولایت گردیده است ، تبیینِ مشهورِ ایشان درباره ی نقش عمار است در جنگ صفین، که در قالب صوتی و مکتوب ، تکثیر فراوان شد و کثرتِ این تکثیر موجب شد تا یخش های دیگر سخنانِ حضرت آقا از نظرها فاصله گیرد ، اما موجب و مستفادِ ولی امر از طرح ِ این مطلب، تشریح و تاکید بر نقش بصیرانِ بصیرت ساز بود در فتنه ها، « نه این که جنگ صفین را همه ی فتنه و یا سرآغاز فتنه بدانیم ».
بنابراین، نقطه ی آغاز فتنه و غبارانگیزی و مه آلود کردنِ فضای سیاسی در دورانِ حکومتِ حضرت علی علیه السلام، دقیقاً زمانی است که بسیاری از مردمان مابینِ دو نفر از نزدیکانِ بنیان گذارِ اولیه ی حکومتِ اسلامی، یعنی عایشه و امیرالمؤمنین، مردد به انتخاب شدند. و این یعنی : جنگ جمل.
حال با یادآوریِ این حقیقتِ مسلم ، می پردازیم به اصل مطالبِ مقاله که مشتمل است بر وجودِ شباهت های متعدد و تعجب برانگیز، میان (بازه ی ِآغاز تا پایانِ فتنه ی 88 ) و ( بازه ی آغازِ تا پایانِ فتنه ی امویان).
تاریخِ جنگ جمل - که به عنوانِ حامیانِ اصلی و پشت پرده ی آن ، چشم به نتایجش داشتند - مصادف است با پانزدهم جمادی الثانی سال 36 قمری.
پایانِ فتنه ی اموی و برملا شدنِ عدم حقانیتِ ایشان در جامعه نیز، برابر است با دهم محرمِ سال 61 قمری (شهادت نوه ی گرانقدر پیامبر صلوات الله علیه).
بنابراین نخستین شباهتِ این دو فتنه به قرار زیر خواهد بود :
شباهت یکم : برابر بودنِ فاصله ی تقویمیِ این دو فتنه 1- طبق گاهشماریِ قمری، فاصله ی تقویمی این دو روز (از آغاز تا پایانِ فتنه ی اموی) در طی یک سال قمری دقیقاً برابر است با 202 روز.
2- طبقِ روزشمارِ فتنه ی 88 نیز فاصله ی روز آغازِ فتنه ( 22 خرداد ) تا پایان آن ( 9 دی ) دقیقاً برابر است با 202 روز.
و این نخستین شباهتِ عجیب میان این دو فتنه است.
کشفِ این شباهت، نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی های بیشتر ، موارد انطباق و تشابهاتِ بیشتری را نیز بیابد که به شرحِ زیر ، تقدیمِ اصحابِ نظر می گردد:
شباهت دوم: هر دو فتنه به دلیلِ نارضایتیِ فتنه انگیزان از نتایج آراء مردمی و در اقدام علیهِ آن صورت گرفته است.
1- عایشه در مکه در حال انجام مراسم حج عمره بود که اخبار قتل عثمان را شنید. در راه بازگشت نیز متوجه انتخاب علی به عنوان خلیفه جدید گردید. بنابراین به دلیل این که از قبل با حضرت مخالفت هایی داشت بدون آنکه نیت خود را آشکار کند، به مکه بازگشت در نزدیکی خانه کعبه، سخنرانی آتشینی کرد ، شورشیان را مسئول قتل عثمان دانست و ...
2- در فتنه ی 88 نیز - حتی پیش از رای گیری - اعلام شده بود که اگر میرحسین انتخاب نشد مردم بریزند به خیابانها و این یعنی اینکه نتیجه ی آرای مردمی - حتی پیش از اعلام- ، مورد رضایتِ فتنه گران نبود و دلیلِ اصلی فتنه انگیزی ، نارضایتی از انتخابِ مردم بود.
شباهت سوم : در هر دو فتنه، فتنه انگیزان، نیت اصلیِ خود را انکار و در ظاهر چیز دیگری را بهانه کردند.
1- عایشه که در واقع از خلافت امیرالمؤمنین (ع) ناراضی بود، بهانه ی ظاهری را خونخواهی عثمان قرار داد.
2- فتنه گران 88 نیز که از پذیرفته نشدن توسط مردم، ناراضی بودند، بهانه ی ظاهری را دفاع از حقِ میرحسین قرار دادند.
شباهت چهارم : در هر دو فتنه، فتنه انگیزان به مخالفت با امری برخاستند که تا پیش از ایجادِ فتنه، خودشان با آن موافق بودند.
1- در الفتوح آمده: عایشه به جِدّ و با تمام توان ، اصرار بر کشتن عثمان داشت و مى گفت : «اى مردم! این پیراهن پیامبر خداست که کهنه نشده ; ولى سنّتش کهنه شده است . پیر خِرِفت را بکشید[1]. خدا او را بکشد!»[2] . اما پس از قتل عثمان و باخبر شدن عایشه از اعلام نتیجه ی انتخاباتِ مردمی، خونخواهی عثمان را بهانه ی فتنه انگیزی کرد.
2- در انتخاباتِ 88 نیز تا پیش از اعلام نتیجه ی آرای مردم، کروبی و میرحسین و رضایی ابراز می کردند که همگی باید از نتایج انتخابات – هر چه که باشد- تبعیت کنیم. اما پس از اعلامِ نتایج، هر سه نفر، نتایج را مردود شمردند. محسن رضایی پس از انداختن رای خود به صندوق در حسینیه ی جماران، در جمع خبرنگاران گفته بود: "هر کس در انتخابات پیروز شود، همه باید با او همکاری کنند و از هواداران خود می خواهم گسترده پای صندوق های رای حضور یابند و پس از انتخابات نیز از رای مردم تمکین کرده و اخلاق را رعیت کنند."
میرحسین موسوی ضمن حضور در مسجد ارشاد شهر ری به همراه همسر خود زهرا رهنورد، در میان خبرنگاران از امیدواری خود برای وحدت جهت رفع مشکلات کشور سخن گفت و تاکید کرد: "با حضور بر شور مردم در صحنه انتخابات ، مشکلات احتمالی بر طرف خواهد شد."
مهدی کروبی در حسینیه ی حصار بو علی بس از رای دادن با حضور در جمع خبرنگاران، با تاکید بر اینکه (( هر کس رئیس جمهور شد، همه از او حمایت می کنیم)) وی گفت: "وقتی نتایج اعلام می شود همه ی ما باید قبول کنیم و از تخریب دیگران بپرهیزیم."
شباهت پنجم : ملحق شدنِ ریزشی های حکومت اسلامی به جریانِ فتنه
1- در فتنه ی جمل ، افرادی (همچون طلحه و زبیر) که از دسترسی به مطامع و جایگاه های مورد نظر خویش در حکومت اسلامی ناامید بودند به عایشه پیوستند تا در صورتِ پیروزی عایشه، به نان و نوایی برسند. این افراد سوابق درخشانی در شکل گیری حکومت اسلامی داشتند که با طمع به جاه و منصب، دین و دنیای خود را باختند.
2- در فتنه ی 88 نیز افراد متعددی به همین وضع دچار شدند. که ذکر اسامی آنها در مقال نمیگنجد.
شباهت ششم: اتکای تبلیغاتی فتنه گران به سابقه ی قرابتِ خود با بنیان گذار حکومت اسلامی
1- عایشه با اتکای تبلیغاتی به قرابت و همجواری خود با بنیان گذار حکومت اسلامی ، فضای تبلیغاتی سنگینی ایجاد کرده و افراد بسیاری را مجاب نمود که گرد وی آمده و رودرروی حاکم وقت اسلامی بایستند. و بسیاری این فریب را خوردند.
2- میرحسین نیز با اتکای تبلیغاتی به سابقه ی نخست وزیری خود در جوار بنیان گذار انقلاب اسلامی ، فضای تبلیغاتی سنگینی ایجاد کرده و تلاش نمود بخشی از پیروان جبهه ی انقلاب را نیز جذب و مجاب به رویارویی با حاکمیت جامعه ی اسلامی نماید.
شباهت هفتم : نازش و مانور تبلیغاتیِ فتنه گران به آل پیامبر ( ص ) بودن
1- عایشه قبلاً در مسجد با تمسک نمادین به مواردی همچون موی و نعلین و لباس پیامبر، اهل بیت پیامبر بودنش را مورد تبلیغ و تاکید قرار داده و در تحرکاتِ اجتماعی و شوراندن مردم از این گونه مسایل بهره می جست. اما در ادامه رودر روی علی ابن ابی طالب (ع)، پسرعمو ، داماد و اهل بیت پیامبر قرار گرفت.
2- میرحسین نیز با آویختن پارچه ای سبز بر گردن و تاکیدات تبلیغاتی، اهل بیت پیامبر بودنش را مورد تبلیغ و تاکید قرار داده و در تحرکاتِ اجتماعی و شوراندن مردم از این گونه مسایل بهره می جست. اما در ادامه رودر روی علی دیگری از خاندانِ پیامبر قرار گرفت.
شباهت هشتم: نام حاکم اسلامیِ در زمانِ فتنه
1- در فتنه ی جمل ( و امتداد آن تا صفین ) نامِ حاکم اسلامی علی (ع) بود.
2- در فتنه ی خرداد 88 ( و امتداد آن تا 9 دی ) نیز نامِ حاکم اسلامی علی (حفظه الله) بود.
شباهت نهم : در هر دو فتنه، رنگِ دو سوی جبهه ی باطل، سبزی جعلی بود که رودرروی سبزِ اصیل اهل بیت پیامبر قرار گرفت.
1- امویان،که پس پرده جمل و روی پرده ی صفین و عاشورا بودند، رنگ خانوادگی خود را سبز قرار داده و حتی کاخ معاویه در شام، کاخ سبز بود. با این حال با خاندان پیامبری می جنگیدند که این رنگ بهشتی اصالتاً منسوب به ایشان بود.
2- در فتنه ی 88 نیز فتنه گران، رنگ خود را سبز قرار دادند و در مقابل حاکمی اسلامی ایستادند که خود سید و منسوب به خاندانِ سبزنشان پیامبر، صلوات الله علیه است.
شباهت دهم: در هر دو فتنه ، ستادِ اصلیِ منتفع از فتنه ، در عملیات اجرایی پنهان عمل می کرد اما در عملیات تبلیغاتی و لفظی، از فتنه انگیزانِ حمایتِ علنی می کردند.
1- بهره گیرنده ی اصلی از فتنه ی عایشه، خاندان اموی بود که در سطحی کلان تر، در پی تثبیتِ خواسته های خود در جغرافیای حکومت اسلامی بود. و در واقع ، این خاندان اموی بود که ظاهراً دور از آتش نشسته اما با حمایت های لفظی و پس پرده بر آتش فتنه ها هیزم می ریخت تا مگر نتایجِ این جنگ افروزی به سود وی تمام شود. کما این که بعدها همین خاندان علناً دست به جنگ با امیرالمؤنین زده و شمشیر را از رو بستند. و در اصل می توان گفت عایشه واسطه ی تحقق خواسته های خاندانی شد که در پی استیلای مطلق بر منابع و نیروی انسانی حکومت اسلامی بودند.
2- بهره گیرنده ی اصلی در فتنه ی میرحسین نیز خاندانی بودند که ظاهراً دور از آتش اما با حمایت های لفظی و پس پرده بر آتش فتنه هیزم می ریختند و در اصل می توان گفت میرحسین واسطه ی تحقق خواسته های خاندانی شد که در پی استیلای مطلق بر منابع و نیروی انسانی حکومت اسلامی بودند.
شباهت یازدهم: در هر دو فتنه، برخی خواص دچار تردید و عدم تشخیص شدند ( بی بصیرت ها ، ساکت ها و ماکت ها)
3- اسامه بن زيد وخواجه ربیع دو نمونه از افرادی هستند که خواص بودند اما بی بصیرت.
پدر ِاسامه زيد بن حارثه بود که رسول الله بزرگش کرد و فرزند خواندهي حضرت شمرده ميشد که در نوزده سالگی بر بزرگان مهاجر و انصار، امارت یافت و به فرماندهي سپاه مسلمين در جنگ موته منصوب شد و رسول خدا اسامه را دوست ميداشت. غلام او ميگويد در آغازِ جنگِ جمل، اسامه مرا نزد علي بن ابي طالب (ع) فرستاد و گفت: سلام برسان و بگو اسامه ميگويد اگر شما در کام شير هم برويد، دوست دارم همراهتان باشم؛ ولي اين جنگی که ميخواهيد انجام دهيد، اعتقادي به آن ندارم. و حتي خود به محضر امام (ع) آمد و گفت: مرا از بيرون آمدن با خودت در اين راه معاف بدار که با خداوند عهد کردهام با کساني که گواهي به وحدانيتش ميدهند (مسلمان هستند)، نجنگم . . .
و یا براي نمونه خواجه ربيع، از زهّاد و عبّاد و از شيعيان اميرالمومنين (ع)، بر اثر بي بصيرتي در جنگ صفين خطاب به حضرت مي گويد: اي اميرالمومنين ما با وجود شناختي که از مقام و منزلت تو داريم درباره اين جنگ دچار شک و ترديد شده ايم ... پس ما را به سوي سرحدات گسيل دار تا با آنها بجنگيم (نه با مسلمانان) و علي (ع) او را به ري اعزام کرد.
شباهت دوازهم: هر دو فتنه، منجر به تضعیف و حذف عوامل میدانی از صحنه ی سیاسی و شفاف تر شدنِ زاویه و شکاف عواملِ اصلی پس پرده با حکومت اسلامی شد.
1- در فتنه ی جمل، عایشه و پیروان او به طور کل در صحنه ی سیاسی حکومت اسلامی حذف و تضعیف شدند. اما خاندانِ اموی که از خونخواهی!! عثمان حمایت تبلیغاتی و لفظی کرده بودند، مخالفتشان با حاکم وقت اسلامی عیان تر گردید که همین امر نیز زمینه ی رویارویی های علنی و نبرد سخت در آینده گردید.
2- در فتنه ی 88 نیز ، عوامل میدانی و مخالفان صحنه مانند میرحسین و کروبی به طور کل از صحنه ی سیاست حذف و پایگاه مردمی ایشان در میان مردم به کلی تضعیف گردید. و در عین حال ، زاویه و شکاف مابینِ نظام اسلامی و افراد و خاندان های معلوم الحالی - که از حلقه ی فتنه ، حمایت های لفظی و تبلیغاتی کرده و می کنند- شفاف تر و علنی تر شد.
شباهت سیزدهم : در فاصله زمانِ پدیداری تا برطرف شدنِ فتنه، فتنه انگیزان، دایماً تظاهر به پایبندی به اصول و قواعد اسلام داشته اند.
1- معاویه و عایشه هر دو مقید و متظاهر به تشریفات ، عبادات و تقدیات مذهبی و مدعی پیروی از اصولی اسلامی بودند که بنیان گذارِ آن (پیامبر) آنها را وضع نموده بود.
2- میرحسین و حامیان سیاسی و حتی تا پیش از محرم 88 خود را تابعِ حکومت اسلامی جلوه می دادند و عوامل میدانی ایشان نیز صرفاً حملات خود را متوجه مسایل و افراد سیاسی کرده و به مذهب هجومی نداشتند.
شباهت چهاردهم : شکسته شدنِ فضای سلطه ی هر دو فتنه در محرم رخ داده است.
1- فتنه و فریب امویان در سال 61 قمری با هجومِ جبهه ی باطل به جبهه ی یاران دوستدارانِ اباعبدالله صلوات الله علیه برملا شد.
2- فتنه و فریب در سال 88 شمسی نیز با هجومِ جبهه ی باطل به جبهه ی یاران دوستدارانِ اباعبدالله ( ع ) برملا شد. شباهت پانزدهم : حامیان پشت پرده ی هر دو فتنه ، پیش از آغاز فتنه، استراتژی نامه نگاری های تحریک آمیز را در پیش گرفتند. 1- معاویه پیش از آغاز جنگ جمل ، علاوه بر حمایت مکتوب از مدعیات فتنه انگیزان ، با اتخاذ استراتژی نامه نگاری ( به منظور تند کردن آتش فتنه ) با نگارش نامه هایی جداگانه ، افرادی چون طلحه و زیبر و دیگران را تحریک و تحریض می نمود که : « شما از سابقه داران اسلامید و شایسته ی جاه و منصب هستید و ... می بایست به این قیام بپیوندید... » برخی دیگر که برای پیوستن به جمل از معاویه نامه دریافت کردند عبارتند از : مروان بن حکم ، سعید بن عاص، عبداللّه بن عامر بن کریز، ولید بن عقبه، یعلی بن منیه... 2- حکایت نامه های سرگشاده و بدون سلام نیز که پیش از ارایه به مخاطبِ ( ظاهراً ) اصلی اش ، علنی و در اختیار رسانه های اینترنتی قرار داده شد از اشهرِ مشهوراتِ فتنه ی 88 است که البته همچون نامه های معاویه پیش از آغاز فتنه و در آستانه ی فتنه ارسال شده بود. مطالب فوق در جدول زیر خلاصه گردیده است: جدول شماره 1 - شباهت های فتنه های امویان 61 قمری و 1388 شمسی
ردیف
وجه شباهت
امویان دیروز
امویان امروز
1
مدت زمان فتنه
202 روز
202 روز
2
انگیزه ی اصلی
نارضایتی از نتایج انتخابات مردمی
نارضایتی از نتایج انتخابات مردمی
3
انکار کردن انگیزه اصلی
بهانه ی دفاع از مظلومیت عثمان
بهانه ی دفاع از مظلومیت میرحسین
4
عدول شورشیان از نظرات پیشین خود
قبل از فتنه: عثمان را بکشید
بعد از فتنه: خونخواهی عثمان
قبل از فتنه: همه باید نتایج را بپذیریم
بعد از فتنه: نتایج را نمی پذیریم
5
پیوستن ریزشی ها به جریانِ فتنه
طلحه ، زبیر ، . . .
کروبی ، . . .
6
اتکا به سابقه قرابت با بنیان گذار حکومت اسلامی
عایشه : من همسر پیامبر بوده ام
میرحسین: من نخست وزیر امام (ره) بوده ام
7
تبلیغات در انتساب به پیامبر(ص)
عایشه : من از اهل بیت پیامبرم
میرحسین : من از خاندان پیامبرم
8
نام حاکم حکومت اسلامی
علی (ع)
علی
9
رنگ شعاری جبهه ی مقابل
سبز فتنه در مقابل سبز ولایت
سبز فتنه در مقابل سبز ولایت
10
پنهانکاریِ ستادِ اصلیِ پشت پرده
ستادِ شام
ستادِ قاف و لندن
11
تردید و عدم تشخیص خواص
نمونه : اسامه بن زيد وخواجه ربیع
خواص بی بصیرت:ساکت ها و ماکت ها
12
تضعیف و حذف عوامل میدانی از صحنه ی سیاسی و زاویه دار و شفافتر شدنِ شکاف ، مابینِ عواملِ اصلی پس پرده با حکومت اسلامی
الف)حذف یا تضعیف سیاسی: عایشه ، طلحه، زبیر و ...
ب) شفافتر شدن شکاف سیاسی: خاندان اموی
حذف سیاسی و یا تضعیف :
میرحسین کروبی ، ...
ب) شفاف تر شدن شکاف سیاسی: ...
خاندان های اموی قاف نشین
13
تظاهر فتنه انگیزان به پایبندی به اصول و قواعد حکومت اسلامی در تمامِ طول فتنه.
معاویه:رعایت شعائر اسلام همچون نماز جماعت و ...
میرحسین و امثالهم: پایبندی صرفاً لفظی در بیانیه ها به قوانین جمهوری اسلامی
14
شکست و برملا شدن فتنه در محرم
دهم محرم 61 قمری
محرم 88 شمسی
( 9 دی )
جدول شماره ی 2 - محاسبه 202 روز فاصله از آغاز فتنه ی امویان دیروز تا شکستِ فتنه در دهه 40 تا 50 قمری
روزشمار
پانزدهم جمادی الثانی
آغاز فتنه های اموی
رجب
شعبان
رمضان
شوال
ذیقعده
ذی الحجه
دهم محرم
شکست و برملا شدن فتنه
تعداد روزهای ماه
14
30
30
29
30
29
30
10
14+ 30+30+29+30+29+30+10 = 202 روز
جدول شماره ی 3- محاسبه ی 202 روز فاصله ی ما بین آغاز فتنه ی امویان امروز تا شکستِ فتنه 1388 شمسی
روزشمار
22 خرداد
آغاز فتنه گری های تبلیغاتی
تیر
مرداد
شهریور
مهر
آبان
آذر
9 دی
شکست و برملا شدن فتنه
تعداد روزهای ماه
10
31
31
31
30
30
30
9
10 + 31 + 31 + 30 + 30 + 30 + 9 = 202 روز
چنانچه بخواهیم دیگر شباهت های میانِ این دو فتنه را بررسی کنیم، می توان مواردی از این دست را بررسی نمود:
- فتنه ی اموی در لایه ی یکم، توسط نسل اول با سیاست دورویی و محافظه کاری پاگرفت اما در ادامه با پرده دری ها و تندروی های نسل دوم اموی - که علناً دست به خلافکاری و شکستن قوانین و قواعد جامعه اسلامی می زد - ماهیت اصلی امویه برملا شد و غبارات ابهام برانگیز فتنه فرونشست.
- عوامل میدانی و آغازگرِ فتنه ،علیرغمِ آسیب های فراوانی که به جامعه اسلامی وارد آوردند مورد رأفت اسلامی قرار گرفته و جان ایشان بدیشان بخشیده شد و عایشه تحت الحفظ به منزلش در مدینه منتقل شد. تقریباً همان شرایطی که برای میرحسین و کروبی و برخی دیگر صورت پذیرفت. و البته در هر دو فتنه این رافتِ حاکمِ اسلامی مورد اعتراض برخی مبارزانِ و مدافعان جبهه ی ولایت واقع شد.
- در هر دو فتنه ، زنانِ رجال سیاسی نقش ستادی و میدانی داشته اند.
- در هر دو فتنه، زنانِ رجال سیاسی ، در مراحلِ آغازینِ کل دورانِ فتنه ، نقش اساسی داشته اند.
- . . .
نگارنده به جبر تاریخ اعتقادی ندارد، اما میزان انطباق و شباهت این دو فتنه و این دو ضدفتنه به حدی است که حقیقتاً گویی تاریخ را مجبور کرده اند ، آن را تکرار کند.
در پایان، تنها به این جملات بسنده می کنم :
عنودان بدانند ، با سابقه ی مسجل و زمینه های واضحشان، نمی توانند یک بار دیگر حتی اعتماد ملتی را جلب کنند که مولایسیزده قرنی شان را مورد هتک قرار داده اند. و اگر حق علی را می توان با غبارانگیزی در توفان های فتنه ، گم و برخی یارانِ وی را در توفان شن دستخوشِ پراکندگی و تشتت کرد. حق حسین اما چنان سرخ و درخشان بر تارک خورشید می درخشد که هیچ غباری بر پیشانی اش نخواهد نشست. حسین از علی جدا نیست و علی همان حسین است. کلهم نورٌ واحد ...
بزرگترین خطای تاریخی شما همانا نزدیک شدن به حریمِ عاشورای حضرت نور ، اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه بود. که در آنجا حتی کم بصیرت ترین افراد، دریافتند که دشمن ولایت امر نیست مگر، دشمن حسین.
منبع: عمارنامه
چرا تمرکز بر عاشورا؟
یادادشتی ازمحمد مهدی تقوی
اوج نمایش تغییر ماهیت موسوی و فرقهاش، فاجعه تلخ 6 دی (عاشورا) سال پیش بود. آنها در 3 مرحله پیشین، ابتدا روز قدس را با عملکرد و شعارهایشان، برای خود، به روز اسرائیل تبدیل کردند؛ سپس 13 آبان را از روز مبارزه با استکبار، به روز عبادت استعمار مبدل کردند و بعد، در 16 آذر به جای محکوم کردن اقدام رژیم پهلوی در شهادت 3 دانشجوی معترض به سفر نیکسون، معاون وقت رئیسجمهور ایالات متحده به تهران در سال 1332، به تمثال روح خدا بیاحترامی کردند.
بدین ترتیب آنها مرحله بعدی قداستشکنی خود را که در دوره 2 خرداد و پس از آن، به صورت تئوریک در قالب جملاتی چون «عاشورا نتیجه تندروی پیامبر و علی در جنگ بدر بود»؛ «عصمت پیامبر و اهلبیت زیر سوال است»؛ «جایگاه الهی برای اهلبیت، ناشی از تفکر شیعه غالی است»؛ «من حتی امام حسین را هم استیضاح میکنم» و «سوگ حسین، مانند سوگ سیاوش است» ظاهر نموده بودند، این بار با به آتش کشیدن خیام عزاداری اهلبیت(ع)، جسارت به پرچمهای منقش به نام مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضلالعباس(ع)، حمله به عزاداران و نمازگزاران ظهر عاشورا، و هلهله و شادی و زدن بوقهای ممتد، عملی کردند. اینها بهزعم خود میخواستند، در عاشورا، کار نظام را یکسره کنند و با بلاهت تمام، تصور میکردند مردم هم راضی به اهانت به امام غریبشان هستند.
محمدمحسن سازگارا، پادوی دفتر جورج واکر بوش، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، پیش از «عاشورای سبز» (!) درباره برنامههای فرقه موسوی میگفت: «روز عاشورا، یک مسیر واحد در هر شهر قرار است اعلام شود، تا همه ما آنجا برویم و جمعیت میلیونی[!] خود را نشان دهیم. همچنین از ظهر عاشورا تا شام غریبان در خیابانها نشسته و با یک بسیج عمومی دست به تعطیلی[!] عمومی در کشور میزنیم».
روز عاشورا که همیشه تعطیل است و جمعیت میلیونی هم به زحمت به هزار نفر میرسید؛ اینها از نشانههای حماقت ذاتی دشمنان این ملت است که دچار خودبزرگبینیاند و شعار «ما بیشماریم» آنها معلوم میکند، هر یک نفر از فتنهگران، خود را هزار نفر تصور میکند!
اما آیا واقعا طراحان این سناریوی شنیع و فجیع، خشم مقدس عزاداران حسینی را نادیده گرفته بودند؟ این حرکات مذبوحانه شکنندگان حرمت امام مظلوم(ع) البته در میان فرقه دستساز انگلستان؛ «وهابیت صهیونیستی» با توهم سقوط نظام، تصور شد. روزنامه وهابی «الحیات» چاپ بیروت با ذوقزدگی از اهانت عدهای از اراذل و اوباش نوشت: «آشکار است نظام شیعه ایران در حال سرنگونی است و هیچ گزینهای جز تسلیم در برابر مخالفان، پیش رو ندارد». روزنامه «ریاض» چاپ سعودی نیز به انعکاس اهانت به حضرت سیدالشهدا(ع) در تهران پرداخت و مدعی درگیری میان شیعیان بر سر اعتقادات شد! این روزنامه همچنین به تحقیر عزاداری حسینی مبادرت کرد.
اما «9 دی» تومار این توهمات را با شدت تمام در هم پیچید؛ این روز هم از نظر کمیت و هم از حیث کیفیت، بیشک پرشورترین روز تاریخ جمهوری اسلامی بود. این راهپیمایی، آنچنان عظیم بود که سران فتنه دست و پای خود را گم کردند و با وجود درک اندکشان از معادلات سیاسی، متوجه شدند هرگاه این مردم حس کنند فرد یا جریانی اعتقاداتشان را آماج اهانتهای خود قرار دادهاند، با حضور میلیونی، مهر «باطل شد» بر پیشانی آنها میزنند.
منبع: وطن امروز
یک سال پیش در چنین روزی
یادادشتی ازجواد جلالی
بعد از چند ساعت تحمل ترافیک و گشتن به دور خودمان، در خیابانهای مملو از دستههای عزاداری، بالاخره با یک ساعت و نیم تاخیر، به هیات مورد نظرمان در خیابان شریعتی رسیدیم. راهی برای ورود به هیات نبود. علی را دیدم که مثل من و بقیه، دیر به آنجا رسیده بود. در حال صحبت بودیم که یک دسته سینهزنی60-50 نفره که حدودا 10 نفرشان زن بودند از جلوی ما عبور کرد. ما که از برنامهمان جا مانده بودیم، به دسته سینهزنی ملحق شدیم تا در ظهر عاشورا بهرهای از عزاداری حضرت اباعبدالله برده باشیم. به خیابان طالقانی رسیدیم و به داخل آن پیچیدیم. در چهارراه جلویی، جماعتی چندصد نفره را دیدیم که ازدحام کرده بودند. خب! چه اشکالی داشت؟ روز عاشورا بود و به این شلوغیها عادت داشتیم، حتما آمده بودند گرمابخش عزاداری سیدالشهداء باشند. ما هم به راهمان ادامه میدهیم که به آنها ملحق شویم و با هم نام حسین را زنده کنیم. ولی هرچه قدمهایمان را پیش میگذاشتیم، با رنگ و رویی دیگر روبهرو میشدیم! نه تنها اثری از عزاداری در آنها مشاهده نمیکردیم بلکه احساس کردیم که به قصد اهداف خاصی تجمع کردهاند. چه میشد بکنیم؟ دسته عزای حسینی بود و ما به راه افتاده بودیم و راه بازگشتی نداشتیم.
با نزدیک شدن، شعارهای تندی از آنها به گوش میرسید که فکر میکنم لازم نباشد آنها را تکرار کنم. ما همچنان به پیش میرویم و آنها راه را برای ما باز میکنند. چه عجب و چه محترمانه! به میان جماعت چند صد نفره آنها وارد میشویم ولی نه به صورت اختلاط!
یک کوچه برایمان باز کردند و بعد تبدیل به یک میدان، درست مثل همان کوچهها و میدانهای وسط هیاتها که بچه هیاتیها برای سینهزنی باز میکردند، البته اینبار نه برای سینهزنی که برای سنگزنی! یک لحظه بالای سرم را نگاه کردم، در بکگراند زیبا و آبی آسمان، باران سنگ بود که به سمت ما میآمد که البته به لطف شهرداری تهران از قبل در کنار پیادهرو برایشان مهیا شده بود.
ابتدا یکی از زنان محجبه نقش زمین شد و بعد چند نفر از عزاداران را دیدم که هر کدام جایی از بدنش را گرفته بودند...
یکی سر، یکی پهلو و... البته چندتا هم من نوش جان کردم. گفتم نوش جان، چون همیشه به شوخی به دوستان میگویم، چطوره که همیشه پلو امام حسین را میخوریم ولی در راهش سیلی و سنگ نخوریم؟ چه روضهای دیدیم امروز! که دیدنی بود نه شنیدنی. مگرنه اینکه «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»؟ به زحمت زنها و بقیه را جمع کردیم و به عقب کشاندیم و موج شادی و هلهله آنها. مگر به چه نصری دست یافته بودند و مگر بر چه خیلی فائق آمده بودند؟ آیا ما برای قدارهکشی در خیابان قدم میزدیم یا فقط برای مولای مظلوممان سینه میزدیم؟ آنروز تا شام غریبان، ذهنم مشغول بود و حتی شرکت در مراسم شام غریبان حبیبم هم نتوانست مرا آرام و روحیه آشفته مرا تلطیف کرده و قطرهای اشک جاری کند.***
الانکه یک سال از آن واقعه میگذرد، روحیهام سرشار است از حس حماسی حسینی. شمهای از آنچه که گفته بودند و شنیده بودیم، به چشم دیدهام و طرف مقابلم را شناختهام. آنها از پوسته تظاهر به رفتار نرم و آرام، بیرون آمدهاند و رو به خشونت گذاشتهاند. سیر تحولات از 22 خرداد 88 به این سو قابل پیشبینی بود و افراد و نهادهایی هشدار داده بودند که راه این افراد همان راه منافقین دهه 60 است که نهایتا دست به سلاح، از نظام اسلامی خارج شدند و خون هزاران بیگناه و جوانها و پیران و زنان و کودکان مذهبی را به جرم مسلمانی و دوست داشتن حضرت امام بر زمین ریختند و به اعتراف خودشان، حداقل 12هزار نفر را ترور کردند. امروز تردیدهای ناشی از لغزش برخی خواص و بزرگان، از بین رفته و جای آنرا یقین به حقانیت راه مقام ولایتفقیه گرفته است. اکنون این ماییم و این راه دشوار و پرگردنه. این ماییم و این ولی زمان. این ماییم و این منافقین و دشمنان راه حسین علیهالسلام. تکلیف کاملا روشن است.
***
نوروز 9 دی
با رخداد تاریخی «9 دی» سران فتنه دیدند دیگر تحمل ملت به پایان رسیده و خشم مقدس مردم، منتظر یک اشاره است تا تومار حرکات ننگین آنها و هوادارانشان را در هم بپیچد. درباره 9 دی، باید گفت، هرکس در حد خود ممکن است تحلیلهای متفاوتی داشته باشد ولی باید سعی ما بر این باشد که آنچه در عالَم واقع، وقوع یافت را شناسایی کنیم تا بتوانیم در مواضع آیندهمان دچار اشتباه نشویم. با یک دید کلی میتوان خشم و دلزدگی و ناامیدی را در بیانات ضدانقلاب، پس از خروش 9 دی مشاهده کرد. موسوی هم با دیدن حضور مردم، تلویحا از اقدامات خود ابراز پشیمانی کرد ولی 9 دی، روزی بود که دیگر اظهار پشیمانی و عقبنشینی فایدهای نداشت. «یوم لاینفع الظالمین معذرتهم ولهم اللعنهًْ ولهم سوء الدار» (روزی که معذرت ظالمان به آنان نفعی نمیرساند و آنان دور از رحمت الهیاند و بدجایگاهی دارند)[غافر/
منبع: به نقل از مشرق نیوز
9 دی، تهران، بیروت، قم
یادادشتی ازمحمد حسین حیدری
اسمش را مالک بگذاری یا ملت تاثیری در برش شمشیر اراده و غرش صدای پیل افکنش ندارد. شمشیر اراده مالک را این روزها همه جا می توان دید. پریروز دیپلماسی فعالش در نیویورک چیز غلام سیاه نظام سرمایه داری (اوباما) را در آورد، دیروز قلک فتنه گران را شکست و بانک ملی فتنه را به نفع ملت مصادره کرد و امروز در عمق استراتژیک جمهوری اسلامی مشغول پاره کردن بیوت عنکبوتهاست.
امام کجایی؟ انقلاب که به جای خود، ما 9 دی را هم صادر کردیم. امروز همه کشورهای اسلامی به سلاح ممنوعه 9 دی مجهزند. امام پایه باشی و ما را دعا کنی 9 دی را صادر می کنیم حتی به قلب تل آ ویو! آژانس بین المللی انرژی اتمی دیگر دمده شده و به درد همان جهان پس از جنگ سرد می خورد. حتی اوباما هم این را می فهمد! آمریکا می خواهد با تاسیس آژانس بین المللی 9 دی مانع بسط و گسترش سلاحهای آمریکا براندازشود. بر خلاف نظر فرزند ملت من معتقدم شعار تغییر غلام سیاه نظام سرمایه داری (اوباما) دروغ نبود! او می خواهد آژانس انرژی اتمی را به آژانس ممانعت از گسترش 9 دی تغییر کاربری بدهد. آژانس اما از نظر ما فقط شیشه ای اش خوب است، شفاف و زلال و امروز مردی از تبار حاج کاظم انگار که به یک سفر استانی رفته است. لبنان کشور رودخانه لیتانی نیست. خیابان امام خمینی (ره) بیروت معروف ترین مکان لبنان است و صحنه فستیوال 9 دی. با این وجود حتی سکولار های لبنان هم به احترام سفر دکتر ما کرکره رودخانه لیتانی را پایین کشیده اند. ما انقلاب را صادر کردیم حتی به قلب رودخانه لیتانی! حرفی هست؟اوضاع همه کشورهای اسلامی همین است. من باور دارم اگر حکام مفت خور و بشکه سعودی مانع نمی شدند استقبال مردم عربستان از مالک دست کمی از لبنان نمی داشت. اگر عمال شوم و نامبارک آمریکا سد سبیل نمی کردند، ملت مصر قدردانی از یوسف را به جهانیان می آموخت، اگر...
مالک ما این روزها بیش از همیشه بوی ماه و ماه ما این روزها بیش از همیشه بوی خورشید میدهد. ماه به قم می رود. قم نقطه عزیمت هر حرکت انقلابی است. این را حتی اوباما هم می فهمد! یک بار از قم اراده کردیم، خاورمیانه و جغرافیای قلوب مسلمین تسخیر شد اما این بار انقلاب اسلامی از سر همت و کار مضاعف به کمتر از فتح سنگرهای کلیدی جهان راضی نیست. 9 دی آفرینی لبنانی ها به افتخار احمدی نژاد مبشر غوغای قمی هاست در غدیر قم. انقلاب اسلامی در یک حرکت پیچیده با به کارگیری توان لجستیکی خود میلیونها نفر را از ایران به لبنان و طی روزهای آینده ازلبنان و سایر بلاد اسلامی به قم منتقل خواهد کرد. اشتباه نکنید بهبهانی اگرچه دوست داشتنی است اما وزیرراه جمهوری اسلامی است. شهدای راه و ترابری و مهندسی جهادکشاورزی وزرای راه انقلاب اسلامیاند. این را حتی اوباما هم نمی فهمد!
مالک ما این روزها بیش از همیشه بوی ماه و ماه ما این روزها بیش از همیشه بوی خورشید میدهد.
منبع: رجا
نکتهای مغفول درباره 9 دی
یادادشتی از عماد روحی
شاید بتوان گفت، یک نکته اساسی درباره «9 دی» تاکنون از نظرها پنهان مانده است. درباره ابعاد حماسه 9 دی تحلیلهای بسیاری شده است. مثلا پایان صبر مردم در قبال رفتار زشت موسوی، کروبی و خاتمی و یا اعلام وفاداری مردم به ولایتفقیه و موضوعات دیگر. اما این قلم معتقد است، 9 دی را میتوان از یک زاویه متفاوت و البته نه کلی، ارزیابی کرد.
باید گفت، جمعیت 50 میلیونی راهپیمایی 9 دی که بیسابقهترین راهپیمایی در طول تاریخ انقلاب و قبل از آن بوده، از گرایشهای مختلف سیاسی تشکیل شده بود. این موضوع البته مورد توجه و بیان کارشناسان و تحلیلگران قرار گرفته است اما موضوعی که به آن بیتوجهی شده، شناسایی و دقت در یافتن گرایشهایی است که به کاندیدای پیروز رای ندادند اما در اجتماع 9 دی شرکت کردند. به اعتقاد صاحب این قلم، حجم قابل توجهی از راهپیمایی میلیونی روز 9 دی 88 را کسانی تشکیل داده بودند که در انتخابات ریاستجمهوری دهم به موسوی رای داده بودند.
آنها که جمعیت 3 میلیون نفری 9 دی در تهران که از پل کالج تا خیابان جمالزاده تجمع کرده بودند را از نزدیک مشاهده کردند، به خوبی شهادت میدهند در کنار جمعیت بسیار زیاد طرفدار کاندیدای پیروز، جمعیت قابل توجهی هم بودند که در این راهپیمایی حضور داشتند و در حمایت از نظام، رهبری و شعائر دینی شعار میدادند. به عبارت بهتر، عده بسیار زیادی خشم خود را از رفتار مشمئزکننده سران فتنه نشان میدادند، عدهای در دستنوشتههایی که حمل میکردند، بر پایبندی به قانون تاکید میکردند و عدهای هم اعلام میکردند، خط قرمز در رفتار سیاسی آنان، اعتقادات و ارکان دینی است.باید گفت، 9 دی روزی بود که بخشی از طرفداران موسوی در انتخابات ریاستجمهوری، صراحتا علیه او به میدان آمدند. این نکتهای بود که کمتر مورد توجه قرار گرفت. 9 دی، حماسه اعلام وفاداری ملت به «اسلام» و «ولایتفقیه» و پیام آشکاری به فتنهگران بود که آنان با هر گرایش سیاسی اما در یک نقطه مشترکند و آن، «اعتقادات دینی» آنان است. پیام مردم به موسوی را باید به تحلیل نشست. باید گفت، در پی چه سلسله اتفاقاتی بود که «همه» مردم علیرغم همه رویدادها، به خیابان آمدند و بخش بسیار زیادی آرام و شدید علیه موسوی شعار و بخشی دیگر به او «پیام جدایی» دادند. او البته فقط شعارها را شنید و وقعی به پیامها نگذاشت و به همین خاطر است که این روزها فاصله بسیار زیادی میان او و خواستههای مردم به وجود آمده است.
منبع: وطن امروز
بازخوانی حماسه بزرگ 9 دی
قسمت اول:خرداد 42 در آذر 88 دوباره متولد شد
گرد و غبار فتنه هنوز بر پا بود و فتنهگران مناسبتها را میشمردند تا نوبت بعدی را برای اردوکشی خیابانی پیدا کنند. جسارتها پایانی نداشت و هنوز خیابانهای شهر دستخوش ناآرامیهای پراکنده بود. در این میان 16 آذر گرچه به نمایشی از حضور یأسآلود جمع محدودی از سبزها تبدیل شد، اما یک واقعه تاریخی را با خود به همراه داشت و این واقعه زمینههای خروش بعدی را فراهم آورد. از همان آغاز هم معلوم بود فتنهگران، اعتقادی به امام و خط امام و قانون و عناوینی از این دست ندارند اما آتش زدن عکس امام توسط مدعیان خط امام دیگر همه چیز را برای همه روشن کرد.
مردم در تلویزیون صحنههای جسارت به عکس امام را مشاهده کردند. انگار خرداد 42 در آذر ماه 88 دوباره متولد میشد. آن روزها هم به واسطه اهانت به امام بود که همه به خروش آمده بودند. این بار نیز مثل آن روزها تاب از کف انقلابیون رفته بود. چگونه میشد نشست و این همه قانونشکنی و جسارت و گستاخی را نظاره کرد.
اهانت آن روز کسانی که برای کارتر فرش قرمز پهن کرده بودند به امام، رویشی دوباره در نهضت را کلید زد. رویشی که کمکم زمینههای فرار شاه را فراهم آورد و انقلاب را به ثمر رساند. و گویا از پس تمامی این سالها تاریخ در حال تکرار بود. انگار قرار بود باز سکوت مردم بشکند.
بازخوانی ماجرای سال 42
در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اگه چه شاه در ظاهر میکوشید تا حرمت امام را نگه دارد، اما در پس این همه نیتی دیگر وجود داشت که در مقاله روزنامه اطلاعات با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" بروز پیدا کرد و به این ترتیب سرحلقه به خیابان آمدن انقلابیون و خروش ملت شکل گرفت و 16 آذر 88 نیز گویی پس از سالها از آن روز با برملا شدن نیت پنهان آشوبگران خیابانی، کارکردی مشابه را رقم زد.
اگر شعارهای ساختار شکنی چون "مرگ بر دیکتاتور"، "نه غزه، لبنان، جانم فدای ایران"، "نه احمدی، نه موسوی، فقط رژیم پهلوی" و... که هشدار انقلابیون و نگرانی سیاسیون را به دنبال داشت، مورد بیاعتنایی رهبران معترض به انتخابات قرار گرفت، پس از این اما به واسطه روشنتر شدن مواضع انقلابستیز اغتشاشگران، دیگر حتی بانیان طرح "ادعای تقلب گسترده" هم به صرافت افتاده بودند، و این البته دیر اما قابل پیش بینی بود.
از قیام 15 خرداد 42 که کشتهها بر جای گذشت، چیزی حدود 14 سال میگذشت و انتشار مقالهای توهین آمیز در روزنامه اطلاعاتِ آن روز، جرقه خروشی دوباره را فراهم کرد. خروشی که پی در پی کلید خورد و کمکم بسترساز پیروزی نهضت شد. کارتر در آبان 56 به ایران آمده بود و ایران را "جزیره ثبات منطقه" خوانده بود. پس از اطمینان شاه از پشتیبانی شاه بود که دستور انتشار مقاله ای توهین آمیز برای تضعیف روحانیت داده شد.
روزنامه اطلاعات طی مقاله ای که با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" منتشر شد، امام را شاعری عاشق پیشه و سیدی هندی لقب داد. در این مقاله آمده بود:«تنها خمینی با دولت و قوانین و انقلاب-که همه با اسلام همراه است- با تحریک مالکین، به مخالفت برخاست! وگرنه همه روحانیون دیگر با این قوانین موافقند و احترامشان نیز محفوظ است.»
انتشار مقاله اهانت آمیز روزنامه اطلاعات که به "داریوش همایون" نسبت داده میشد، کافی بود تا جرقه دوباره اعتراضات مردمی و خروش ملی زده شود و به این ترتیب مردم قم 19 دی ماه 56 به خیابانها ریختند. مردم نمیتوانستند توهین به امام و نسبت وابستگی به بیگانگان دادن به او را تحمل کنند. امام در عین اینکه رهبر نهضت به شمار میآمد، در زمره مراجع تراز اول شناخته میشد.
نمازهای جماعت و کلاسهای درس به صحنه اعتراض تبدیل شده بود و 19 دی ماه نیز تجلی اعتراض گسترده مردم قم بود. این تظاهرات به درگیری با پلیس انجامید و طی آن 90 نفر به شهادت رسیدند و تعداد زیادی هم مجروح شدند.
امام طی سخنانی کشتار مردم قم را محکوم کردند. ایشان در پیامی تصریح کردند:«نهضت اخیر (قیام 19 دی قم) كه پرتوی از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر كشور نورافكنده ، خود كوبندگی خاصی دارد كه شاه را از خود بی خود كرده و او و دار و دسته چاقوكشش را به تلاش مذبوحانه واداشته، جنایات 29 محرم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانه دوازده محرم آن سال. شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد.»(1)
29 دی ماه و در چهلمین روز کشتار مردم قم، تبریز به خروش آمد. آیت الله قاضی طباطبایی و یازده تن از علمای طراز اول تبریز خواستار تعطیلی بازار و به صحنه آمدن مردم شده بودند. و این گونه بود که فریاد "لااله الا الله" و "درود بر خمینی" در شهر طنین انداز شد. تعداد شهدای 29 بهمن قم 6 نفر و تعداد زخمیها 125 نفر در گزارشات رسمی اعلام شد.
در پی این کشتار نوبت به مردم سایر شهرها و استانها رسید. اگر چه مردم استانهای مختلف نظیر یزد، مشهد، کرمان، جهرم، اصفهان و... به صحنه آمدند، اما اعتراضات مردم یزد توجه بیشتری را به خود جلب کرد. این اعتراضات که در چهلم شهدای تبریز در تاریخ 9 فروردین 57 کلید خورد، تا 12 فروردین هم ادامه یافت. امام عید را در این سال تحریم کرده بودند و مردم بیش از پیش برای اعتراض، بسیج میشدند.
واکنش مهدی کروبی، حمید انصاری و میرحسین موسوی
کروبی اولین چهرهای بود که به میدان آمد تا ماجرا را از اساس سناریوسازی لقب دهد. او طی نامه ای در 17 آذرماه خطاب به عزت الله ضرغامی نوشت:«تلاشهای شخص جناب عالی در سازمان متبوع خود احترام میگذارم اما متاسفانه برخی از مجموعههای خبری این سازمان اقدام به تفرقه پراکنی و توهین مسلم و مبرّز به بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران و خدمتگذاران سی ساله آن کرده و میکنند. آخرین نمونه تاسف بار آن انتشار فیلمهایی از وقایع ۱۶ آذر بود. در برنامه خبری ۲۰:۳۰ قلب واقعیت شد و برای اولین بار تصاویری از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد که حاکی از پاره شدن پوسترهای امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران که مورد احترام مردم است، بود.»
کروبی در ادامه به ضرغامی هشدار داد:«از شخص جناب عالی درایت بیشتری انتظار میرود. آیا میدانید به دست خود تبر به تنه چه درختی میزنید؟ صدا و سیما باید مظهر نماد ملی و وحدت اسلامی باشد و از ورود به تنازعات سیاسی بپرهیزد اما متاسفانه مجموعهای در این سازمان شکل گرفته است که بر این اعتقاد است با هزینه کردن نام و اعتبار امام، سرکوب مردم را توجیه نماید. لذا انتظار میرود ریاست این سازمان با ذکاوت بیشتری مانع از تکرار این نوع برنامهها شود.»(2)
پس داستانسراییهای او نوبت به حمید انصاری قام مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) رسید تا طی نامهای به رییس سازمان صداوسیما از "حرمت شکنی بیسابقه صدا و سیما نسبت به امام راحل در تصاویر پخش شده" برنامههای خبری روز 16 آذر ابراز تاسف شدید کند!
در نامه او آمده بود:«بر فرض آنکه آنچه که در تصاویر تنظیم شده و نامرتبط نشان داده شده است در گوشهای از تجمعات آن روز توسط فردی مجهول و مغرض انجام یافته باشد، توسعه آن به گونهای که گویی جو غالب چنان بوده است دروغ بیّن و مسلّم میباشد.»
انصاری در ادامه تصریح کرد: «حرمت شکنی بیسابقه صدا و سیما در تنظیم تصاویر پخش شده جداً باعث تاسف، تعجب و اعتراض جدی دوستداران امام راحل است. تنها کافی است تصور کنید که این عکس در یکی از روزنامهها یا نشریههای دیگر منتشر شده بود. آیا نمیتوان عکسالعمل علاقمندان به اصول انقلاب را ترسیم کرد. نکته حائز اهمیت آن است که هیچ یک از شبکههای خارجی و رسانههای دیداری و نوشتاری- علی ما نقل- چنین مطلبی را انعکاس ندادهاند و این اشتباه تنها مخصوص صدا و سیمای جمهوری اسلامی است!»(3)
میر حسین موسوی نیز در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی که آن روزها وکیل مدافع مشترک هاشمی و میرحسین تلقی میشد، بدون آنکه صریحا این واقعه را محکوم کند، گفت:«حضرت امام خمینی احیاگر دین در قرن حاضر و بیدارگر بزرگ ملتها برای مبارزه با مستکبران است. ایشان به گردن همه ملتها به ویژه ملتهای مسلمان و مردم ایران حق بزرگی دارند و قطعا هیچ انسان منصف و مومنی به خود اجازه نمیدهد چنین اهانتی به عکس ایشان بکند.»
میرحسین موسوی افزود:«کسانی که به اینجانب محبتی دارند هرگز کوچکترین اهانت به حضرت امام خمینی را جایز نمیدانند و حفظ حرمت امام را واجب میدانند. اطمینان دارم که دانشجویان هرگز دست به چنین ساختارشکنیهائی نمیزنند زیرا همه میدانیم که دانشجویان به امام عشق میورزند و حاضرند برای آرمانهای امام جانفشانی کنند.»
وی افزود:«اطلاعات دقیقی درباره اینکه اصولا چنین کاری صورت گرفته باشد ندارم کما اینکه درباره عاملان این اقدام ساختارشکنانه نیز اطلاعات روشنی نداریم ولی به هرحال اگر چنین کاری صورت گرفته باشد این یک اقدام مشکوک است و پخش آن صحنه ضدانقلابی از سیمای جمهوری اسلامی نیز اقدام نادرستی بود.»(4)
یوسف صانعی نیز در این باره واکنش نشان داد و اظهار کرد:«برخیها وقتی به بن بست میرسند حتی از امام هم نمیگذرند واز امام سرمایهگذاری میکنند، انسانهای ظالم عکس امام را آتش میزنند بعد میگویند کار دانشجویان بوده است در حالیکه دانشجویان فدایی امام هستند و همه چیزشان را از امام دارند و اگر اعتراض میكنند به خاطر سخن ایشان مبنی بر اینكه میزان رای ملت است، میباشد.»
ای كاش نبودیم ببینیم عدهای گستاخانه به امام تعرض كردهاند
در همین شرایط محمود احمدینژاد در جلسه هیات دولت لب به سخن گشود تا از بابت این ماجرا ابراز تأسف کند. او گفت:«مردم از دست كسانی كه این اقدامات را طراحی میكنند خشمگین هستند و امیدواریم كسانی كه از روی احساسات و خیالات و دنیاطلبیهای بسیار سطح پایین به اینجا رسیدهاند؛ بیدار شوند.»
رئیس جمهور طراحیكنندگان توهین به امام خمینی(ره) را عناصر دنبالهروی نظام سلطه برشمرد و گفت:«اسلاف این افراد با تحریك طاغوت سال 56 نسبت به امام اهانت كردند اما امروز طاغوت و حامیانش در قعر جهنم هستند ولی امام خمینی و یارانش محبوبترین چهرهها هستند.»
دكتر احمدینژاد خاطرنشان كرد:«اگر كسی چند ماه پیش میگفت این افراد با رمز عظمت ملت ایران مخالف و ایادی بیگانه هستند برخی باور نمیكردند اما امروز این امر برای همه مشخص شده است.» رییسجمهور تصریح كرد:«ای كاش نبودیم ببینیم عدهای گستاخانه به امام خمینی(ره) تعرض كردهاند.»(5)
اتمام حجت رهبری با فتنه گران؛ چرا متنبّه نمیشوید؟
تجمعها و اعتراضات مردمی کلید خورده بود و در این میان رهبر انقلاب میزبان مبلغان ماه محرم شدند تا از تبلیغ و لزوم آگاهسازی مردم درخصوص فتنه سخن به میان آورند. ایشان با اشاره به مسائل اتفاق افتاده تصریح کردند:«شما ملاحظه كنید یك عدهاى قانونشكنى كردند، ایجاد اغتشاش كردند، مردم را به ایستادگى در مقابل نظام تا آنجائى كه میتوانستند، تشویق كردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن كارى كه میخواستند نشد، او بحث دیگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام - آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا كنند بیایند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند.»
سخن به اینجا که رسید، جمعیت به یکباره خروشید:«روح منى خمینى - بت شكنى خمینى.» و کمی بعد رهبر انقلاب ادامه سخن را در میان بغض حاضرین پی گرفتند:«كارى كردند كه دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانى كه مطمئناً اینها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق كار براى كشور و میهنشان و جمهورى اسلامى هستند، یك چنین اهانتى، یك چنین كار بزرگى انجام بدهند. آن قانونشكنىشان، آن اغتشاشجوئىشان - تشویقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصه اغتشاشگرى - این هم نتایجش. این خطاها اتفاق مىافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، كار غلط انجام میگیرد، بعد براى اینكه این كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میكنند!»
مقام معظم رهبری ادامه دادند:«آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار میكند، به مجردى كه ببیند حرف او، حركت او موجب شده است كه یك جهتگیرىاى علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه میشود. چرا متنبه نمیشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلىترین شعار جمهورى اسلامى – "استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى" - اسلامش حذف میشود، باید به خود بیایند؛ باید بفهمند كه دارند راه را غلط میروند، اشتباه میكنند؛ باید تبرى كنند. وقتى مىبینند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده میشود، باید متنبه بشوند، باید خودشان را بكشند كنار، بگویند نه نه، ما با این جریان نیستیم. وقتى مىبینند سران ظلم و استكبار عالم از اینها حمایت میكنند، رؤساى آمریكا و فرانسه و انگلیس و اینهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دوره تاریخىِ صد سال و دویست ساله تا حالا - دارند از اینها حمایت میكنند، باید بفهمند یك جاى كارشان عیب دارد؛ باید متنبه بشوند. وقتى مىبینند همه آدمهاى فاسد، سلطنتطلب، از اینها حمایت میكند، تودهاى از اینها حمایت میكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اینها حمایت میكند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند كه كارشان یك عیبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمیخواهیم حمایت شما را. چرا رودربایستى میكنند؟ آیا میشود با بهانه عقلانیت، این حقایق روشن را ندیده گرفت، كه ما عقلانیت به خرج میدهیم!»
بعضى از این آقایان یك سیلى براى انقلاب نخوردند
ایشان افزودند:«این عقلانیت است كه دشمنان این ملت و دشمنان این كشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما كف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش كنید؛ این عقلانیت است؟! این نقطه مقابل عقل است. عقل این است كه به مجردى كه دیدید برخلاف آن مبانىاى كه شما ادعایش را میكنید، چیزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بكشید كنار، بگوئید نه نه نه، ما نیستیم؛ به مجردى كه دیدید به عكس امام اهانت شد، به جاى اینكه اصل قضیه را انكار كنید، كار را محكوم كنید؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقیقت كار را بفهمید، عمق كار را بفهمید؛ بفهمید كه دشمن چه جورى دارد برنامهریزى میكند، چه میخواهد، دنبال چیست؛ این را باید این آقایان بفهمند. من تعجب میكنم! كسانى كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضى از این آقایان یك سیلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به بركت انقلاب اسم و رسمى پیدا كردند و همه چیزشان از انقلاب است، مىبینید كه دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف كشیدند، خوشحالند، میخندند؛ اینها را كه مىبینید؟ به خود بیائید، متوجه بشوید.»
شما برادران سابق ما هستید!
آن روزها هنوز بنای نظام بر مدارا و توصیه به بازگشت بود و رهبر انقلاب با وجود همه جسارتها با بیانی پدرانه فرمودند:«شما برادران سابق ما هستید. اینها كسانى هستند كه بعضى از اینها، یك وقتى به خاطر طرفدارى از امام مورد اهانت هم قرار میگرفتند. حالا ببینند كه كسانى كه به نام اینها شعار میدهند، عكس اینها را روى دستشان میگیرند، اسم اینها را با تجلیل مىآورند، درست نقطه مقابل، علیه امام و علیه انقلاب و علیه اسلام شعار میدهند و روزهخورى علنى در روز قدس، در ماه رمضان، میكنند؛ اینها را مىبینید، خب، بكشید كنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتى بود، عمومى هم بود، درست هم بود، اشكالى هم نتوانستند بر انتخابات بگیرند و ثابت كنند؛ حالا هى ادعا كردند، فرصت هم داده شد؛ گفتیم بیائید، نشان بدهید، ثابت كنید؛ نتوانستند، نیامدند؛ تمام شد. پابندى به قانون اقتضاء میكند كه انسان ولو این رئیس جمهورى را كه انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتى براى قانون احترام قائل بود، بایستى در مقابل قانون، خضوع كند.»
رهبر انقلاب به روزهای حضور امام راحل اشاره کردند و فرمودند:«اینها مال امروز هم نیست. كسانى كه از اوائل انقلاب یادشان هست، میدانند؛ بعضى بودند از یاران امام، از نزدیكان امام در دههى اول انقلاب و در حال حیات امام، كه كارشان به مقابلهى با امام كشید؛ كارشان به معارضهى با امام كشید؛ ایستادند پاى اینكه امام را به زانو در بیاورند و خطاى حركت امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) را - آن مرد بزرگ را، آن مرد الهى را - اثبات كنند؛ اما بعد زاویه پیدا كردند. خب، انقلاب اینها را مطرود كرد. كسانى كه از نزدیكان امام بودند، از یاران امام بودند، كارشان كشید به یا پناه بردن به دشمن، یا مواجه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب. اینها باید عبرت باشد براى همهى ما؛ باید عبرت باشد؛ باید بفهمیم.»
ایشان ادامه دادند:«من هیچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداكثرى و دفع حداقلى است؛ اما بعضى كأنه خودشان اصرار دارند بر اینكه از نظام فاصله بگیرند. یك اختلاف درون خانوادگى را، درون نظام را - كه مبارزات انتخاباتى بود - یك عدهاى تبدیل كردند به مبارزهى با نظام - البته اینها اقلیتند، كوچكند؛ در مقابل عظمت ملت ایران صفرند، لكن به نام اینها شعار میدهند، اینها هم دل خوش میكنند به این - این باید مایهى عبرت باشد. تبلیغ باید بتواند این حقایق را براى مردم و براى خود آنها روشن بكند كه بفهمند دارند خطا میكنند و اشتباه میكنند.»
دانشگاه را ناامن کنید با مردم طرفید!
رهبر انقلاب از مردم خواستند آرامششان را حفظ کنند:«ما البته درخواستمان از مردم این است: در این قضایاى اهانت به امام راحل (رضوان اللَّه علیه)، مردم ما عصبانى شدند، خشمگین شدند؛ حق هم دارند. اعلام برائت كردند، جا هم داشت، خوب هم بود؛ لكن آرامششان را حفظ كنند. از دانشجوها هم ما همین درخواست را داریم: آرامش را حفظ كنید. این كسانى كه در مقابل شما قرار دارند، اینها كسانى نیستند كه ریشهاى داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت این ملت و عظمت این انقلاب، مقاومت كنند؛ نه. با آرامش؛ همه كار با آرامش. اگر یك وقتى لازم بشود، خود مسئولین، خود قانون و حافظان قانون، آنچه كه وظیفهشان باشد، انجام میدهند. البته شناسائى كنند؛ خود دانشجوها موظفند در محیط دانشگاه، افرادى را كه منشأ فسادند، اینها را بشناسند و دیگران را آگاه كنند. این خودش یك تبلیغ درست و صحیحى است. آگاه كنند؛ بدانند ارتباطات اینها را، جهتگیرى اینها را؛ لكن همه كار با آرامش باید انجام بگیرد.م
ایشان همچنین افزودند:«در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگیرى مصلحت نیست؛ این چیزى است كه دشمن میخواهد. دشمن میخواهد جامعه آرام نباشد. امنیت، مهم است. دشمنان امنیتِ مردم دوست دارند كه مردم در ناامنى زندگى كنند، ناراحت بشوند، كلافه بشوند، عصبانى بشوند؛ ما این را نمیخواهیم. ما میخواهیم مردم زندگىشان، زندگى آرامى باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقیق خودش را بكند؛ صنعتگر، كشاورز، بازرگان، بتوانند همه كارشان را انجام بدهند. محیط دانشگاه هم باید محیط امنى باشد؛ جوانهاى مردم توى این مجموعهى دانشگاه جمعند، مردم میخواهند جوانهاشان در محیط امنى باشند. این كسانى كه محیط دانشگاه را با این اغتشاشگرى ناامن میكنند، با مردم مواجهاند، با مردم طرفند.»(6)
موضع مشترك گاردین، كاتوزیان و برخی رسانههای كاملاً مستقل! درقبال اهانت به امام
در شرایطی که موج نفرت عمومی به دلیل هتک حرمت امام راحل در کشور رو به افزایش بود و در حالی که رهبر معظم انقلاب با انتقاد از برخی شخصیتهای سیاسی از آنها خواستند تا به جای انکار این موضوع، آن را محکوم کرده از آن برائت بجویند، برخی از نمایندگان مجلس و خبرگزاریهای اصلاح طلب در موضعی مشترک با روزنامه گاردین تصاویر پخش شده از صدا و سیما را ساختگی خواندند.
ادعای ساختگی بودن فیلم صدا و سیما در حالی مطرح میشد که پیش از رسانه ملی، برخی شبکههای خبری برون مرزی نیز تصاویر مشابهی را از روز 16 آذر پخش کرده بودند. با این همه اما این همنوایی میان برخی چهرهها و رسانههای داخلی با روزنامه انگلیسی گاردین قابل توجه به نظر میرسید.
روزنامه انگلیسی گاردین با انتشار خبری كه به موضوع هتك حرمت به امام راحل اختصاص یافته بود، این هتك حرمت را صحنه سازی دانست و ادعا کرد که تصاویر مربوط به اهانت به تصویر امام(ره) ساختگی بوده و این تقلب از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته است. گاردین به اظهارنظرهای میرحسین و کرویی و حمید انصاری مبنی بر ساختگی بودن فیلم جسارت به عکس امام(ره) اشاره کرد.
اما این خط خبری در حالی از سوی این رسانه انگلیسی پیگیری شد كه حمید رضا کاتوزیان یكی از نمایندگان مجلس هشتم نیز هنگامی كه در جمع خبرنگاران قرار گرفت، در اظهارنظری مشابه، انتشار این اهانت بزرگ و رسانههای حامی آنها، انتشار واقعیات 16 آذر از صدا و سیما را درست ندانست و از دو احتمال درباره هویت اهانت کنندگان به حضرت امام سخن گفت. او همچنین پا را از این هم فراتر نهاد و به جای محکوم کردن کسانی که بانی آشوبهای اخیر و اهانتهای پی در پی به مقدسات مردم ایران هستند، از احتمال آتش زده شدن عکس امام توسط طرفداران دولت سخن به میان آورد!
این نماینده نزدیک به رییس مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد:«یک احتمال دیگر وجود دارد که در جلسه امروز مجلس برخی نمایندگان نیز آن را مطرح میکردند و این بود که ممکن است این جریان از سوی یک طرف دیگر که طرفدار دولت و تندروهایی هستند که برای عمق بخشیدن به اختلاف نظرها بین رقبای سیاسی و برای بهره برداری به نفع خود این کارها را انجام دهند. بنابراین این جریان و اتفاقی که افتاده دو طرف دارد و اگر احتمال انجام آن از سوی معترضان میرود، طرف مقابل نیز سهم یکسانی در این احتمال دارد.»
کاتوزیان همچنین ادامه داد:«ممکن است جریان افراطی که از روز قدس اقدامات خود را شروع کرد و مسیر معترضان انتخابات را تغییر جهت داد و به دنبال جمهوری ایرانی بود صورت گرفته باشد. این اقدامات زیر سئوال بردن نظام است و کسی که نظام را قبول دارد این اقدام را تایید نمیکند. حتی گروههایی که در داخل نیز که درگیریهای سیاسی با هم دارند این اقدامات را محکوم میکنند.»
این نماینده مجلس در مقام وکیل مدافع اغتشاشگران کوشید تا به نوعی حساب معترضان خیابانی و کسانی که هر بار به بهانه ای به خیابانها میریزند را از افراطیونی که میخواهند مسیر اعتراضات را منحرف کنند، جدا کند! این در حالی بود که اهانت به عکس امام که تصاویر آن منتشر شد تنها نمونه کوچکی از هزاران اهانت وقیحانه بود که طی روزها و ماههای قبل از آن در لوای اقدامات غیر قانونی سبزها رقم میخورد.
کاتوزیان گفت:«من معتقدم افراطیون در کشور به دنبال رادیکالیزه کردن جامعه هستند تا ثبات کشور را بر هم بزنند.»(7) او در عین حال همصدا با رسانههای برون مرزی، صدا و سیما را به خاطر پخش گوشه ای از حرکات ساختارشکن و غیرقانونی اغتشاشاگران سرزنش کرد.
در روندی مشترک سایت آینده و عصر ایران نیز به کمک انکار کنندگان اهانت به ساحت امام پیوستند تا با ایجاد شک و شبهه در خصوص واقعیات 16 آذر سبزها را زیر بار اتهام رهایی بخشند. در این میان البته سکوت معنادار خبرگزاری مهر و در حاشیه قراردادن اخبار مرتبط با واکنشهای گسترده علما و مراجع در صبح شنبه، محل توجه و البته مایه تأسف بود.
پی نوشت:
پیام امام به مناسبت قیام 19 دی سال 1356
سایت خبری آفتاب 20 آذر 1388
خبرگزاری فارس 20 آذر 1388
سایت خبری آفتاب 20 اذر 1388
سایت خبری رجانیوز 22 آذر1388
سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، 21/9/1388
روزنامه تهران امروز 23/9/1388
منبع :رجا نیوز
باز خوانی پرونده محمد موسوی خوئینی ها (عالیجناب سایه)
هر حادثه و واقعه تاریخی – سیاسی بازیگر یا بازیگرانی دارد که یکی از لوازم فهم حادثه شناخت بازیگران و چیستی نقش آنهاست اما مهم تر از شناخت بازیگران عیان شناخت بازیگران پشت پرده یا بازیگردانان ماجراها و وقایع است. این بازیگردانان و افکار و اندیشه های آنهاست که به مثابه نخ تسبیح برای حوادثی ست که گویا هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و این بررسی نقش اینگونه افراد است سلسله حوادث و وقایع گوناگون را معنا دار می نماید. هرچند شاید عده این بازیگردانان نسبت به مهره های شطرنج صفحه سیاست اندک باشد اما آنچه این بررسی ها را دشوار می نماید ناقص و پراکنده بودن اطلاعات در مورد چگونگی ایفای نقش اینگونه افراد در حوادث گوناگون است. و تنها با کنار هم چیدن قطعات جدا افتاده نقش این بازیگردانان در حوادث مختلف است که شاید بتوان پازل ایفای نقش آنها را تکمیل کرد.
هر حادثه و واقعه ی تاریخی – سیاسی بازیگر یا بازیگرانی دارد که یکی از لوازم فهم حادثه شناخت بازیگران و چیستی نقش آنهاست اما مهم تر از شناخت بازیگران عیان شناخت بازیگران پشت پرده یا بازیگردانان ماجراها و وقایع است این بازیگردانان و افکار و اندیشه های آنهاست که به مثابه نخ تسبیح برای حوادثی ست که گویا هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و این بررسی نقش اینگونه افراد است که سلسله حوادث و وقایع گوناگون را معنا دار می نماید هرچند شاید عده این بازیگردانان نسبت به مهره های شطرنج صفحه سیاست اندک باشد اما نقش آنها بسیار قابل توجه تر است آنچه این بررسی ها را دشوار می نماید ناقص و پراکنده بودن اطلاعات در مورد چگونگی ایفای نقش اینگونه افراد در حوادث گوناگون است و تنها با کنار هم چیدن قطعات جدا افتاده نقش این بازیگردانان در حوادث مختلف است که شاید بتوان پازل ایفای نقش آنها را تکمیل کرد یکی از این بازیگردانان که از وی به عنوان پدر خوانده ، پدر معنوی ، مرد خاکستری و... در جریان اصلاحات نامبرده میشود سید محمد موسوی خوئینی هاست . «سیدمحمد» فرزند «سیدحسین» در 31 فروردین 1320 در قزوین به دنیا آمد و در همان قزوین درس طلبه گی را آغاز کرد ، ایشان مانند بسیاری دیگر در سال های منتهی به انقلاب به مخالفت با نظام شاهنشاهی می پردازد و در دهه پنجاه در مسجد جوستان به تفسیر قرآن مشغول می شود که این کلاس های وی با دستگیری او توسط ساواک پایان می یابند بعد از آزادی از زندان به فرانسه مسافرت مینماید و جزء حلقه یاران امام در آنجا می گردد و در 12 بهمن با همان هواپیمای امام و همراه با بنی صدر و قطب زاده و شهید مطهری و حاج احمدآقا در خاک ایران فرود می آیند پس از پیروزی انقلاب نیز وی عهده دار مسئولیت نمایندگی حضرت امام و عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما ، عضو مجلس خبرگان ، نماینده تام الاختیار امام در بررسی صلاحیت داوطلبان اولین دوره ریاست جمهوری ، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رئیسه مجلس اول ، نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی ، دادستان کل کشور ، عضو منتخب امام در نخستین دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام ، عضو منتخب امام در شورای بازنگری قانون اساسی همچنین ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری ، مدیر مسئول روزنامه سلام و رئیس مجمع روحانیون مبارز می شود در ادامه به بررسی نقش وی در برخی از حوادث مهم انقلاب می پردازیم
سالهای پیش از انقلاب ؛ تشکیل حلقه یاران : مهمترین فعالیت موسوی خوینی ها پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیر وی در مسجد جوستان بود که جمعیت قابل توجهی در این جلسات حاضر می شدند جلسات تفسیر ایشان از دو جنبه حائز اهمیت است محتوای جلسات و ثمره جلسات . در بعد محتوا روشی که ایشان در تفسیر قران بکار می گیرند متاثر از ادبیات حاکم آن زمان و نتیجه نوع تفکر ایشان بوده است . ایشان نزاع و درگیری و مبارزه را به عنوان اصل حاکم و جاری در آیات قرآن میدانستند و سعی میکردند تمام آیات قران را بر همین اصل تفسیر نمایند و بر همین اساس بوده که ایشان به دام تفسیرهای مادی تفسیر به رای میافتند تا جایی که حتی خود ایشان هم به این نتیجه میرسند که نمی توان بر این اساس ، آیات را تفسیر کرد. در همان زمان وقتی روش تفسیر و آنچه ایشان در تفاسیر خود عنوان میکردند به شهید مطهری و شهید بهشتی میرسد هر دوی این بزرگواران به شیوه و محتوایی که ایشان در جلسات تفسیر خود ارائه می دادند اعتراض مینمایند اما از جانب ایشان توجهی به این اعتراضات نمیشود اما ثمره این جلسات را باید در حاضرین در این جلسات جستجو کرد در بین حاضرین در این جلسات نام افرادی مانند حبیبالله پیمان، محمد ملکی، محسن میردامادی، عباس عبدی جواد روشنضمیر، ناصر خالقی و برخی از جوانان دیگری که بعدها حلقه اصلی دانشجویان پیرو خط امام را تشکیل دادند به چشم میخورد که بعدها در سایر حوادث نیز همراه موسوی خوئینی ها و همسوی وی عمل میکنند جلسات تفسیر تا زمان دستگیری ایشان در سال 55 ادامه پیدا میکند و ایشان توسط ساواک به اتهاماتی از جمله همکاری و کمک به سازمان مجاهدین خلق دستگیر می شوند آنچه در این ماجرا حائز اهمیت و مورد توجه است این است که این سالها که ایشان به اتهام همکاری با مجاهدین خلق دستگیر میشوند سالهای بعد از تغییر ایدئولوژیک سازمان و اعلام رسمی ایدوئولوژی مارکسیستی است هرچند ایشان این موضوع را رد میکنند اما با توجه به دقت ساواک در این مسائل به سادگی قابل رد نیست
تسخیر سفارت ؛ اولین فعالیت عملی : یکی از حوادثی که بسیار مهم و پر ابهام دهه اول انقلاب حادثه تسخیر لانه جاسوسی است این حادثه چه از نظر افراد برنامه ریز که حتی تا امروز نیز کاملا شناخته شده نیستند و چه از نظر اسناد کشف شده و مسائل پیرامون آن پر ابهام است . برای بررسی تسخیر سفارت باید به انجمن اسلامی توجه نمود که امام خمینی عده ای را به عنوان رابطین با انجمن انتخاب میشوند از جمله آقایان خامنه ای موسوی خوئینی و حبیبی ، بعد از اینکه پیشنهاد تسخیر سفارت در انجمن اجماع عمومی پیدا نمیکند گروه طرفدار تسخیر سفارت تصمیم میگیرند به تنهایی این کار را انجام دهند و با حذف و چشم پوشی از سایر گزینه هایی که از طرف امام برای مشورت به دانشجویان معرفی شده بود نزد استاد تفسیر سابق خود میروند و ایشان نیز بدون در میان گذاشتن این موضوع با امام و حتی با علم به این که امام با این امر مخالف هستند پیشنهاد دانشجویان را می پذیرد و ایشان را ترغیب به این امر میکنند از سوی دیگر نیز اگر به سخنان امام در آن دوران رجوع کنیم به صراحت امام موضوع حفظ نظم را مطرح میکنند و از مردم و دانشجویان میخواهند که به کارهای خود سرانه دست نزنند ، با تمام این احوال دانشجویان تصمیم خود را برای تسخیر سفارت عملی میکنند یکی از موضوعات جالب دیگر در ماجرای تسخیر سفارت مقاومت نکردن محافضان سفارت است در حالی که پیش از این نیز حمله به سفارت آمریکا صورت گرفته بوده و منطقا باید حفاظت بیشتری از سوی محافظین انجام میشد اما با کمترین مقاومت سفارت تقدیم دانشجویان میشود که این ماجرا با مدیریت فوق العاده امام تبدیل به یک فرصت برای انقلاب نو پا می شود . پس از تسخیر سفارت افشای اسناد آغاز میشود امام از دانشجویان میخواهد که تمام اسناد بی کم کاست افشا شوند اما در عمل چنین کاری از سوی دانشجویان پیرو خط امام صورت نمیگیرد آنچه در افشای اسناد قطعی ست نقش کلیدی موسوی خوئینی هاست که اسناد تا به تائید وی نمی رسید افشا نمیشد گذشته و این اسناد کاملا به صورت جهت دار افشا شدند همچنین بسیاری از اسناد از لانه خارج میشود تا اینکه برخی از اسناد سالها بعد در منزل شخصی یکی از افراد اصلی دانشجویان پیرو خط امام و نزدیک ترین افراد با موسوی خوئینی ها کشف شد . یکی از ابهامات مربوط با تسخیر لانه جاسوسی در ماجرای تائید صلاحیت بنی صدر خودنمایی میکند ، اسناد مربوط به بنی صدر از اولین اسنادی بود که کشف شد چرا که در گاو صندوق سفارت و یا بنا به نقلی بر اثر سهل انگاری کارمندان سفارت روی میز باقی مانده بود و کاملا سالم به دست دانشجویان می افتد اندکی بعد از این ماجرا موسوی خوئینی ها به عنوان نماینده امام در بررسی صلاحیت کاندیداها معرفی می شود و بنی صدر نیز برای کاندیداتوری اولین دوره ریاست جمهوری ثبت نام می کند و بی هیچ واکنشی از موسوی خوئینی ها تائید صلاحیت می شود و پس از اتفاقات مختلف به ریاست جمهوری انتخاب میشود و بهترین روابط را نیز با گروهک مجاهدین خلق برقرار می کند ، اما اندکی نمی گذرد که در زمان مطرح شدن عدم کفایت بنی صدر در مجلس ایشان به مخالفت با بنی صدر با استناد به اسناد لانه جاسوسی !!! می پردازد و عنوان میکند که اینجانب پیش از شروع انتخابات ریاست جمهوری به بسیاری از دوستان نظر خودم را در باره آقای بنی صدر گفتهام ، بنده به بسیاری از دوستان روحانی گفتم که آقای بنی صدر خطری برای اسلام وانقلاب است و ایشان را ترویج نکنید اما سوال اینجاست که چرا بنی صدر همان زمان به استناد همان مدارکی که وجود داشت رد صلاحت نشدند
دادستان کل ؛ حفظ مهره ها : ایشان در سال 64 به سمت دادستان کل انقلاب اسلامی منصوب میشوند مسئله ای چالشی که در این زمان مطرح است پرونده انفجار دفتر نخست وزیری است که تا آن زمان با گذشت چندین سال به خاطر اعمال فشارها همچنان به نتیجه نهایی نرسیده بود وی از همان آغاز کار اعلام کرد که از نظر وی به دلیل اینکه به پرونده انفجار حزب جمهوری رسیدگی نشده است، رسیدگی به این پرونده صرفا اهداف سیاسی دارد اما او پس از استماع نظرات مخالفین دیدگاهش دستور رسیدگی به پرونده را صادر نمود در همین راستا ، خسرو تهرانی و حسن کامران دستگیر و بازجویی از آنها آغاز گردید در این بین بود که تقی محمدی از متهمین پرونده که اطلاعات خوبی را در اختیار بازجوی خود گذاشته بود، قبل از آنکه اقاریر خود را مکتوب کند، در اتاق محل بازداشت خود، خودکشی می نماید خوئینی ها پس از دریافت گزارش خودکشی تقی محمدی مسئولین پرونده را تحت فشار می گذارد که "وضعیت به این صورت زیاد قابل دوام نیست" در ادامه مسیر رسیدگی نیاز به حضور سعید حجاریان و بهزاد نبوی برای بازجویی به موسوی خوئینی ها اعلام می گردد اما موسوی خوئینی ها به ششدت موضع گیری میکند و دوباره ادعای سیاسی بودن این ماجرا را مطرح میکند وبیان میکند که "شما قصد دارید سازمان مجاهدین انقلاب را محاکمه کنید " همچنین بیان میدارندکه " اجازه نخواهم داد آقای بهزاد نبوی به اینجا بیاید، شما می خواهید همه مسئولین را دستگیر کنید، خودم از وی تحقیق می کنم" جالب آنکه علی رغم اصرار خوئینی ها به تعجیل در کار چهار کیفرخواستی که به او تحویل می شود به دادگاه ارجاع نمی گردد. در این میان از سوی یکی از مطلعین اطلاعات جالبی ارائه می گردد که با در میان گذاشتن آن با متهمین، موارد بسیار مهمی کشف می گردد. این اقدام موجب عصبانیت خوئینی ها شده و می گوید " دستور من این بود که تحقیق نکنید، به چه علت تحقیق کرده اید؟" سپس گفتگو میان عوامل پرونده و او به جایی می رسد که او ادعا می کند این اطلاعات را همه مسئولین از اول می دانستند و شما بیهوده طولش می دهید، او در پاسخ اینکه شما هم از اول می دانستید جواب مثبت می دهد و پس از آنکه توضیح داده می شود این مطالب در جلسات مکرر با مسئولین قضایی همچون شهید ربانی املشی، صانعی و .... و رییس جمهور و رییس مجلس و ... بررسی شده و هیچیک چنین چیز هایی را نمی دانسته اند و اگر شما می دانسته اید چرا زودتر نگفتید که زودتر به نتیجه برسیم، خوئینی ها حرف قبلی خود را پس می گیرد و می گوید من گفتم فرض کنیم مسئولین می دانسته اند، به هر حال این تحقیقات شما فقط به درد تاریخ نویسی می خورد! اینها چیزی نیست و ما بیهوده تعدادی را بازداشت نموده ایم! من از اول می دانستم که هیچ چیز نیست منتها گفتم که شماها برسید و معلوم شود که چیزی نیست و آن وقت گریبان شماها را بگیرم و بگویم که همین ها بودند که به مسئولین تهمت می زدند. او سپس دستور می دهد متهمین کنار هم باشند که علی رغم توضیح در این خصوص که موارد اتهامی اینها یکی است و هنوز تحقیقات تمام نشده و دادگاه نیز در پیش است و این امر می تواند باعث تبانی شده و در روند رسیدگی اخلال ایجاد کند؛ او تاکید می کند که این دستور همین امشب انجام گردد که این امر موجب اعلام استعفای مسئولین پرونده می شود در نتیجه این اقدامات با کناره گیری مسئولین وقت پرونده و به علت سلب استقلال قضایی از آنها ، پرونده ای که به دلیل کارشکنی های مکرر نزدیک به پنج سال طول کشیده بود، سرانجام متوقف گردید دادستان کل در تلاش برای احاله پرونده به شعبه ای دیگر وارد مذاکره با دیگر قضات می گردد و بحث به درازا کشیده می شود. در این میان موسوی خوئینی ها خواستار آزادی متهمین با قرار وثیقه و تامین می گردد که با توجه به محرز بودن جرم ، جز درباره 2 تن از متهمین محقق نمی گردد. به همین جهت بحث بالامی گیرد. در این میان 61 تن از وزرا، نمایندگان و مسئولین طوماری به دفاع از متهمین امضا می نمایند و به محضر حضرت امام ارسال می نمایند و همزمان 62 نماینده مجلس نیز به قوه قضائیه تذکر داده و خواستار پیگیری جدی پرونده نخست وزیری می شوند. این طومار و تذکر مورد توجه رسانه ها قرار می گیرد و متعاقب ارسال طومار به حضرت امام، ایشان آیت الله اردبیلی رییس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینی ها دادستان کل وقت و دادستان انقلاب وقت تهران را به حضور می طلبند. و از کم کیف قضایا سوال میکنندو آقای موسوی اردبیلی نیز توضیح پرونده و اعترافات را میدهند در این میان آقای خوئینیها بیان میکنند : «نه آقا! من پرونده را دیدم و چیزی نبوده است.» اما آقا ی رئیسی مخالف نظر وی را عنوان میکند و بیان میدارند که پروندهای است و افراد اعتراف کردند حتی متهمی است که برایش کیفرخواستی صادر شده است اما با اصرار موسوی خوئینی ها امام یا دستور به بسته شدن پرونده یا مسکوت ماندن آن در آن برهه می دهند . سپس آقای خوئینیها به عنوان دادستان کل از آقای رئیسی میخواهند رسما اعلام کند که پرونده مختومه شده است اما آقای رئیس زیر بار نمیروند و خوینی ها نیز میگویند «تو اعلام نمیکنی من اعلام میکنم.»فردای آن روز روزنامه های تهران اطلاعیه ای را به نقل از روابط عمومی دادستانی کل کشور را با همان مضمون مورد علاقه خوئینی ها درج نمودند و اینگونه این پرونده با مساعدت موسوی خوئینی ها و دیگر همفکران نبوی و حجاریان مختومه میشود
مرکز تحقیقات استراتژیک ؛ شکل گیری بنیاد تئوریک : یکی دیگر از قطعات مهم که باید مورد بررسی قرار گیرد سال های 69 تا 72 است که در این سال ها آقای موسوی خوئینی ها از سوی آقای هاشمی رفسنجانی عهده دار ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری می شود این سالها که طیف چپ عموما از کارهای سیاسی کنار مانده اند توسط موسوی خوئینی ها در این مرکز جمع میشوند . دو مساله در فعالیت های این مرکز قابل توجه تر است 1- پرداختن به مباحث تئوریک 2- تجمع نیروهای سابق و ایجاد نیروهای جدید در این راستا معاونت سیاسی توسط سعید حجاریان معاونت اجتماعی توسط عباس عبدی و معاونت اندیشه توسط محسن کدیور راه اندازی میشود و افرادی مانند هاشم آقاجری، علیرضا علوی تبار، عماد افروغ مجید محمدی مصطفی تاجزاده بهزاد نبوی، سازگارا، امینزاده، آرمین در آن حاضر می شوند مهمترین موضوعاتی که در این مرکز بر روی آن تاکید میشود پروژه ی توسعه ی سیاسی بود و نتیجه ای که طی تحقیقات مختلف گرفته شده بود این بود که توسعه ی سیاسی در ایران در مرحله ی اول نیازمند ایجاد برخی تغییرات در ساختار سیاسی کشور است و در مرحله ی بعد باید فرهنگ سیاسی ایران متناسب با فرهنگ یک جامعه ی توسعه یافته تغییر کند که با مطالعه روزنامه هایی که افراد حاضر در مرکز مطالعات استراتژیک سردبیری یا مدیر مسول آن را در سال های بعد برعهده می گیرند به راحتی میتوان فهمید چه تغییراتی باید در ساختار سیاسی و فرهنگ سیاسی ایجاد شود . اما در جهت کادر سازی نیز مرکز یاد شده بیش از 500 نفر از نیروهای همسوی خود را با «بورس دولتی» به خارج اعزام کرد که به نیرو های مطبوعاتی و اجرایی دوره اصلاحات تبدیل شدند برنامه های این گروه تا زمان استعفای موسوی خوئینی ها در مرکز ادامه داشت که با آمدن آقای حسن روحانی برخی از برنامه های ساختار شکن از سوی ایشان تعطیل می شود اما همچنان برخی از افراد همسو با گروه موسوی خوئینی ها در مرکز باقی می مانند
18 تیر ؛ مدیریت فرمانده حضور پیاده نظام : بعد از حاکمیت جریان اصلاحات از اولین ثمرات این جریان انتشار روزنامه های متعدد موسوم به روزنامه های زنجیره ای با ویژگی های مشترکی نظیر ساختار شکنی سیاستبازی، عوامفریبی و تهییج مردم تندروی، افراطیگری، ایجاد روحیهی ناامیدی، توهین به مقدسات و ارکان نظام که با تعطیلی یکی ، روزنامه ای با نام دیگری با همان کادر منتشر میشد ، از این رو طرح اصلاح قانون مطبوعات در تیرماه 1378، در کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، مطرح و در چهار بند به تصویب رسید که از جمله ی مواد آن عبارت بودند از: الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروهکهای تروریستی و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و... ب) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه ج) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقالهای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران روزنامه های زنجیره ای که منافع خود را در مقابل این طرح در خطر دیده بودند شروع به جو سازی بر علیه این طرح کردن و این موضوع را به تیتر هر روز روزنامه های خود تبدیل کردند روز 15 تیر یک روز پیش از تصویب قانون مطبوعات در مجلس روزنامه سلام با مدیر مسئولی موسوی خوئینی ها با توجه به افشا شدن قتل های زنجیره ای و شناختن کل ماجرای قتل ها به اسم سعید امامی برای متاثر کردن مجلس و جامعه دست انتشار یک سند جعلی وزارت اطلاعات زد با این عنوان که سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است اما این عمل مانع تصویب قانون مطبوعات نشد و از سوی دیگر به تعطیلی روزنامه سلام منجر شد با توقیف سلام یاران مطبوعاتی خوئینی ها با تیترهایی نظیر آیا محافظهکاران هزینه به صحنه آوردن آقای موسوی خوئینیها را محاسبه کرده اند؟ و بازی دمکراسی بازی نیست ، تعطیلی سلام را اقدامی غیرقانونی مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی که هزینه بسیاری برای نظام خواهد داشت ، یاد کردند. در داخل دانشگاهها نیز پیاده نظام اصلاح طلبان شروع به تحریک دانشجویان برای اعتراض کردند که مورد توجه غالب دانشجویان قرار نگرفت اما در جریان این اعتراضات سنگپرانی به نیروی انتظامی و گروگان گرفتن یکی از افراد نیروی انتظامی باعث تحریک و ورود نیروی انتظامی به داخل کوی شد و از سوی دیگر نیز حمله مشکوک لباس شخصی ها به خوابگاه دانشجویان همچنین حضور برخی از مسئولان دولت باعث تحریک دانشجویان شد بر شدت ماجرا افزود .روزنامه های زنجیره ای نیز به پوشش این موضوع و بزرگنمایی آن با شگرد ها مختلف مانند کشته سازی و انتشار تصاویر جعلی سعی در تحریک جامعه نمودند این روزنامه ها حتی از ترس خاموش شدن این فتنه ، سخنرانی مقام معظم رهبری و همچنین پیام ایشان را به شکل قابل تاملی سانسور نمودند اما سرانجام بعد از چند روز آشوب ، دلجویی مقام معظم رهبری از دانشجویان و همچنین پیام ایشان که با حضور مردم در صحنه همراه شد این فتنه را نیز ناکام گذاشت
انتخابات 22 خرداد : تمام سناریوهای پدر:. اوخر دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی بود که پروژه عبور از خاتمی مطرح شد و عنوان شد که دیگر خاتمی پاسخگوی مطالبات رادیکال جبه اصلاحات نیست زیرا در این برهه واکنش های مقتدرانه جناح رقیب، یأس و سرخوردگی را در جناح دوم خرداد حاکم نموده است لذا ضروری است که از تز «آرامش فعال» به «مقاومت مدنی» که هدف کشاندن چالش های سیاسی یا مقاومت های افراطیون به شهرا و خیابانها توسط پتانسل باقیمانده دانشجویی است اجرا شود و از سوی دیگر نیز نهادهای حکومتی باخصلت دموکراتیک نظیر مجلس و دولت فتح شده است ولی «قدرت» در نهادهای دیگر مجتمع شده است لذا اقدامات دموکراتیک بیش از این جواب نمیدهد . شخصیت آلترنتیو خاتمی که بتواند این پروژه را عملی کند کسی نبود جز نخست وزیر دوران امام یعنی میر حسین موسوی که در به عنوان شاخص اصلاحات قرار بود مطرح شود و رهبری و شیخوخیت اصلاحات نیز به موسوی خوئینی هامی رسید در حالی که هر دوی این شئون تا آن روز در اختیار خاتمی بود و قرار بر این بود که در انتخابات بعدی ریاست جمهوری میر حسین موسوی کاندیدای ریاست جمهوری شود تا عملا نیز به شخصیت و شاخص اصلاحات تبدیل شود اما در شرایط آن زمان این طرح به طور کامل اجماع نیافت و آقای خاتمی برای دوره دوم به ریاست جمهوری انتخاب شدند شاید کسی در دوران انتخاب وقتی شعار عبور از خاتمی داده می شد این شعار را جدی نمیگرفت و یا اگر جدی میگرفت اصلا به ذهن او خطورنمی کرد که گزینه های آلترناتیو خاتمی کیستند با گذشت 8 سال از این موضوع این طرح به سوی عملیاتی شدن پیش رفت و پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری موسوی خوئینی ها با تکیه بر دبیر کلی مجمع روحانیون مبارز دیگر به طور کامل پدر معنوی اصلاحات بود و اصلاح طلبان که چهار سال از قدرت به دور بودند با همراهی افرادی که وجه مشخصه آنها از دست رفتن قدرت و نارضایتی از احمدی نژاد بود این بار تحت لوای حذف احمدی نژاد به دنبال اجرایی کردن هرچه بیشتر اهدافی که در مرکز تحقیقات استرانژیک بدان رسیده بودند و اهدافی که در طرح عبور از خاتمی در نظر داشتند آلترناتیوی که برای خاتمی در نظر گرفته بودند را وارد میدان بازی کردند و حداکثر استفاده را از فضای انتخابات نموده ند و با مطرح نمودن انواع اتهامات و اجرای عملیات روانی تمام تلاش خود را برای پیروزی کاندیدای خود نمودند اما وقتی در اندک روزهای مانده به انتخابات از عدم کامیابی خود مطمئن شدند سناریوی تقلب را در جهت عملی نمودن اهداف خود آغاز نمودند برای درک بهتر نقش موسوی خوئینی ها در حوادث پس از انتخابات کافی است به بررسی عملکرد مجمع روحانیون مبارز که موسوی خوئینی ها در آن حوادث نقش محوری دارد و همچنین عملکرد یاران و همکاران خوئینی پرداخت دو روز پیش از انجام انتخابات موسوی خوئینی ها در اطلاعیه ای از شائبه تقلب در انتخابات گفت تا سناریویی طرای شده برای بعد از انتخابات در صورت عدم پیروزی کاندیدای اصلاحات رسما کلید بخورد و در همین راستا نیز مجمع روحانیون مبارز ، روز پس از انتخابات از انتخابات مهندسی شده می گوید و خواستار ابطال انتخابات میشوند در ادامه نیز این مجمع نقش اساسی خود را در پروژه تشدید نا آرامی ها اجرا می کند و در حالی که از 5 روز پیش از اقامه نماز جمعه مقام معظم رهبری در این مورد اطلاع رسانی شده بود و مردم و بسیاری از گروههای سیاسی از فصل الخطاب بودن سخنان رهبری سخن میگفتند اما مجمع روحانیون مبارز در روز 27 خرداد برای روز شنبه فردای برگزاری نماز جمعه درخواست راهپیمایی کرد و در حالی که انتظار می رفت بعد از ظهر جمعه خبر لغو تجمع غیرقانونی مجمع روحانیون مبارز در صدر اخبار قرار گیرد، اما سکوت مجمع نشان از خواست آنها مبنی بر ادامه اغتشاشات حکایت میکرد و تنها چند ساعت پیش از آغاز اغتشاشات بود که مجمع با صدور بیانیه اعلام کرد که به خاطر صادر نشدن مجوز !!! از برگزاری این تجمع صرف نظر کرده اند اما قطعا این بیانیه در آن ساعات تاثیر قابل ملاحظه ای نخواهد داشت . آنچنان که منابع رسمی گزارش دادند در آن روز، علاوه بر خسارتهای میلیاردی به اماکن خصوصی و عمومی و به آتش کشیده شدن مسجد لولاگر در نزدیکی خیابان آزادی، عده ای از شهروندان توسط عناصر مسلح منافقین و اشرار به ضرب گلوله کشته و صد نفر نیز زخمی شدند و این در حالی بود که جانشین نیروی انتظامی اعلام کرد این نیرو به هیچ وجه از سلاح گرم استفاده نکرده است! سناریوی قتل مشکوک «ندا آقاسلطان» که به سوژهای تبلیغاتی علیه نظام اسلامی مبدل گردید نیز در این روز صورت گرفت بررسی عملکرد یاران و همکاران خوئینی خود نیازمند نگارش مطلب دیگریست و در اینجا تنها نام افرادی را که از ابتدا همراه وی بودند را در ذهن خود مرور کنیم نامهایی مانند : بهزاد نبوی ،سعید حجاریان ،تاج زاده ، امین زاده ، عباس عبدی ، آرمین ، سازگارا ، علوی تبار ، میردامادی ، محسن کدیور که هر یک شخصیت موثری در نزد افکار عمومی هستند شاید با دقت در این روابط بتوان نحوه اتصال و هماهنگی طیف داخل کشور با برخی از طیف های خارج کشور را نیز بهتر درک کرد
منبع :مرکز اسناد انقلاب اسلامی
* اوباما رییس جمهور آمریکا در نشست خبری خود اعلام کرد: "ایالات متحده، همراه با جامعۀ جهانى، خشونت و سرکوب ظالمانۀ شهروندان ایران توسط دولت آن کشور را به شدت محکوم مى کند، خشونتى که به دستگیرى ها، زخمى شدن ها و حتی مرگ ایرانیان انجامیده است. براى ماه ها، مردم ایران چیزى جز اعمال حقوق جهان شمول خود نخواسته اند و هر بار که این خواستۀ خود را بیان کرده اند، حتا در روزهاى مذهبی نیز، با مشت آهنین و بى رحمى روبرو شده اند، و هر بار جهان، با تحسین از شهامت و ارادۀ ایرانیان، نظاره گر این رویدادها بوده است. نظاره گر مردمى که بخشى از تمدن بزرگ و بردبار ایران به شمار مى روند. آنچه در ایران مى گذرد، امرى مربوط به ایالات متحده و یا کشور دیگرى نیست، بلکه به اشتیاق ایرانیان براى عدالت و یک زندگى بهتر مربوط مى شود و تصمیم رهبران ایران براى حکومت از طریق ایجاد وحشت و ستمگرى، به زدودن چنان اشتیاقى در میان مردم ایران موفق نخواهد شد." رییس جمهور آمریکا تاکید کرد: "همراه با ملت هاى آزاد جهان، ایالات متحده، در کنار کسانى قرار دارد که در پى حقوق انسانى جهان شمول خود هستند. ما خواستار آزادى فورى تمامى کسانى هستیم که ناعادلانه در ایران بازداشت شده اند. ما شاهد رویدادهاى شگفت آور و فوق العاده اى هستیم که در ایران به وقوع پیوسته است."
پلاکاردهای مردم در 9 دی در اعتراض به هتک حرمت در روز عاشورا